در هوای عدالت

عدالت = انسانیت آرمانی و آرمانشهرانسانی.

در هوای عدالت

عدالت = انسانیت آرمانی و آرمانشهرانسانی.

در هوای عدالت
وبلاگ شخصی سیدمحمدعلی رضوی دانش پژوه حوزه علمیه قم و دکتری حقوق جزا و جرم شناسی
بایگانی
آخرین نظرات
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ

غروب آخرین خورشید

غروب خورشید

 

مدینه حال و هوای غریبی دارد. چندی است که شهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مونس اشک و آه شده است و خاطره خنده و تبسم را از یاد برده است.

از آن هنگام که کاروان بزرگ حج ، از زیارت خانه خدا باز گشته‏اند،هر لحظه سیمای ملکوتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افروخته‏تر می‏شود و سرو بلندش، پس از یک عمر تلاش و پیکار، خمیده‏تر. گویا در همین روزها پیک الهی برای او پیام آورده است که:

ای محمد: «تو می‏میری، دیگر مردمان نیز می‏میرند.» (زمر 30)

در حالی که دست بر شانه علی علیه السلام دارد، راهی «قبرستان بقیع» می‏شود، تا در واپسین لحظات، برای اسیران خاک، طلبِ آمرزش کند.

با قدمهایی شمرده، وارد «بقیع» می‏شود. با نگاهی مهربان یک یک قبرها را از نظر می‏گذراند و برایشان «فاتحه» می‏خواند.

سپس غرق در افکاری آشفته، ابروانش در هم گره می‏خورد و با نگرانی می‏گوید: فتنه‏ها، همچون پاره‏های شب تیره، پیش می‏آیند، در حالی که پیوسته و متراکمند.

نگاهی به علی علیه السلام می‏افکند و می‏فرماید:

کلید گنجهای دنیا و آخرت را به من پیشنهاد کرده‏اند و مرا میان آن و ملاقات پروردگار مخیر ساخته‏اند.

اما من دیدار با خدا را برگزیدم.(1)

علیعلیه السلام پریشان می‏شود؛ چرا که دریافته است، پیامبر صلی الله علیه و آله آخرین لحظات حیات را تجربه می‏کند.

امّا این پیامهای آسمانی برای پیامبر صلی الله علیه و آله، نوید پایان رنجهاست. بیست و اندی سال، تلاش و پیکار و وقایع تلخ و شیرین آن، از برابر دیدگانش رژه می‏روند.

به یاد می‏آورد که چگونه بر سرش خار و خاشاک می‏ریختند و پای نبوتش را با کینه‏های دیرینه می‏خلیدند.

دوران تلخ شِعب ابی‏طالب و ناله‏های جانگداز «سمیه» و «بلال»، در زیر خروارها عداوت و دشمنی، از خاطرش محو نمی‏شود.

امّا اینک، در آن سوی آسمانها، پیامبران و اولیاء، صف در صف، انتظار مقدمش را می‏کشند و ملائک به یُمن ورودش بهشت را آذین بسته‏اند.

فرشتگان دیدگان ملتمس خود را فرش راه او کرده‏اند و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، چشم از زمین بر نمی‏دارند.

امّا در پس تمامی شادیها، غمی جانکاه در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله شعله می‏کشد و بر چهره‏اش هاله‏ای از اندوه نشانده است. گویا در این دنیا، دل در گرو دلبندی دارد، که نمی‏تواند بدون او از این کره خاکی دل بر کند.

دلبندی که حاصل عمر اوست و تمامی رنجهای نبوّت را در دامان پر مهر و عطوفت او تحمّل کرده است.

گاه که سرمای تلخ و گزنده کفّار، قلبش را می‏آزارد، تنها حرارت دلربای این شاهکار عالم هستی،شکوفه‏های امید را در قلبش می‏پروراند و در جهان پر از تعفن و لجن زار کفر و شرک، تنها بوی بهشت را از او استشمام کرده است .

و در میان تمامی خاکیان، تنها او و چند تن دیگر از افلاکیان را مشاهده کرده است.

چگونه می‏تواند به عرش پرواز کند، اما پاره تن خود را در فرش، بی‏هیچ تکیه‏گاهی، یکه و تنها رها کند.

گردباد حوادث را می‏بیند، که پس از او فاطمه‏اش سلام الله علیها را در بر می‏گیرند و گُل وجودش را در تندباد ظلم و تعدّی پرپر می‏کنند.

از سوی دیگر، فاطمه چگونه بی‏پدر، در این ظلمتکده خواهد ماند. او که چشمان مهربانش با وجود پیامبر صلی الله علیه و آله، پیوندی ناگسستنی یافته است،چگونه می‏تواند پس از این، بر خاک سرد و تیره مرقد پدر بنگرد.

دل زهرا سلام الله علیها با قلب پیامبر صلی الله علیه و آله می‏تپد و روح و روان فاطمه سلام الله علیها آمیخته‏ای از روح مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله است.

اگر پیامبر صلی الله علیه و آله بمیرد، فاطمه سلام الله علیها هم می‏میرد.

چندی پیش پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمود: دخترم! هر سال جبرئیل تمامی قرآن را یک‏بار برای من می‏خواند؛ اما امسال دو مرتبه آن را خواند.

فاطمه سلام الله علیها نگران و مضطرب پرسید: پدر؛ معنی این کار چیست؟!

دختر عزیزم؛ گویا امسال، آخرین سال زندگی من است.(2)

از آن هنگام، دیگر گل لبخندی بر گلزار چهره فاطمه سلام الله علیها نشکفت و آن چهره بشاش و زیبا به چهره‏ای افسرده و غمگین بدل شده است.

 

پی نوشت:

1ـ برخی سیره‏نویسان اهل سنت می‏گویند: پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه غلام خود، ابومویهبه به بقیع رفت. مثل ابن‏اثیر در کتاب الکامل فی‏التاریخ، ج2، ص318.

2ـ کشف‏الغمه، ابی‏الحسن اربلی، ج2، ص8، انتشارات کتابفروشی اسلامی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۲۹
mohammad razavi

رحلت پیامبر(ص)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی