تلنگر
مرگ برای پول، در کنار پول
مناسبتى بود و چند روز تعطیلى. یکى از سرمایه داران تهران به دور از چشم دوستان و بدون اطلاع
خانواده، به حجره اش آمده بود تا سرمایه اش را حساب کند. پس از آن که در قسمت عقبى حجره
اسناد را بررسى کرد، خواست بیرون بیاید که دید کلید را داخل حجره جا گذاشته و در را به روى
خود بسته است. هر چه فریاد زد چون بازار تعطیل بود، صدایش به جایى نرسید، آنقدر فریاد زد که
از حال رفت. چون کسى از محل او خبر نداشت پس از چند روز او را در حالى پیدا کردند در کنار
میلیون ها تومان پول، جان سپرده بود.