هفت گاو چاق و لاغر در سلطنت وحدت ملی
راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار، چنین گفتندی که سلطان بزرگ؛ اشرف غنی خوابی دیدندی که هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را خوردندی.
سلطان اشرف غنی با معبران، وزرای دربار، خواب گذاران اعظم و حکیمان دیار دلیل خواب را پرسیدندی و گفتندی که تدبیر چه باشد؟ زیرکی از میان جمع گفتندی که به زندان پلچرخی رفتندی و یوسفی از یوسفان را با خود آورندی؛ این شد که ستوران با یراق و سلاح های بران بسوی پلچرخی عازم شدندی تا چون یوسف نبی را از آنجا دست بسته به دربار آورندی و خواب را تعبیری تازه نماید. سواران و داروغه های شهر با خدم و حشم رفتندی تا یوسف ثانی رااز فرسنگ های دور آورندی اما با تعجب دیدندی که جز انتحاری و قاتل و دزد و آدمکش کسی دیگر در زندان نبودندی.
حامد کرزی امیر ماضیه که از حکومت و سلطنت فارغ بال گشتندی به اشرف گفتندی که به فیسبوک یوسف رفتندی و از آنجا حل مطلب نمودی و خواب را تعبیر کردندی. سلطان اشرف را که غریوی بسیار و صدایی کُشنده بر حنجره اش انستال گردیدندی به یکباره سر به فضای مجازی نهادندی و با یوسف ساعت ها چت نمودندی و خنده های آتشین میان آندو بالا گرفتندی و در آخر اشرف استنباط کردندی که معنای خواب او این است که تا کابینه حکومت را معرفی نکردندی برف و بوران و ابر و مه و خورشید در کار نبودندی.
غریو شادی بر شهر مستولی گشتندی و نغاره ها فرو کوفتندی که سلطان با سعادت و همایونی با خرمی و نشاط افزون خواب را چنین تعبیر نمودندی:
"همانا که هفت گاو چاق از وزرای دربار سلطان کرزی بودندی که در سالهای ماضیه از برکت مساعدت های ملل و حکومات این دنیا خود را چاق نمودندی و اکنون هفت گاو لاغر که تازه از سوی حکومت جدید معرفی شدندی به جای هفت گاو چاق جلوس نمودندی و تشنگی ها و گرسنگی های زیادی را به چشم سر دیدندی و دیگر مساعدت ها و کمک های ملل و امپراطوری های دیگر به اتمام رسیدندی و دوران قحطی کمک دیگران فرا خواهد آمدندی و تنها امید آنان در مساعدت های کنفرانس لندن بودندی که باید تدبیر تازه ای بر خود هموار کردندی".
فقها و معبران و دانشمندان و متفکران و دانایان کشور را همی بیم و هراس گرفتندی که باید از کمک های کنفرانس لندن توشه ای برای خویش و خاندان خود ذخیره کردندی تا در قحطی آینده در غرقاب ناداری و فقر و فلاکت هلاک نشدندی.
این شد که هفت گاو لاغر به جای هفت گاو چاق بر کابینه جدید جلوس نمودندی و برف و باران و مساعده های کنفرانس لندن نیز بر آنان همی نزول شدندی تا آنان نیز چون گاوان حکومت ماضیه خود را چاق نمودندی و ایام به خوشی و سعادت گذراندی و فرزندان و آقا زادگان و شهزادگان به بورس های تحصیلی و مسندهای شاهانه و مجلل گونه تیلا شدندی و مردم نیز چون دهه ها و سده های گذشته نظاره گر اوضاع بودندی و بر فلاکت خویش زار زار گریستندی و همچنان شاهد نشخوارهای گاوهای ماضیه و حال و مستقبل باشند.
مهدی ثاقب