چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۱ ق.ظ
بیسکویت
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظرش پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بسکویت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و مشغول خواندن کتابش شد.
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روز نامه می خواند. وقتی که او تخستین بسکویت را به دهانش گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بسکویت برداشت وخورد.
زن خیلی