جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۳ ب.ظ
خر من از اول دم نداشت
مردی خری دید
به گل در نشسته و صاحب خر
از بیرون کشیدن آن درمانده.
مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده، قُوَت کرد( زور زد). دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که «تاوان بده»!
مرد به قصد فرار به کوچهای دوید، بن بست یافت. خود را به خانهای درافگند. زنی آنجا کنار حوض خانه چیزی میشست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر