وحدت شیعه و سنّی، آموزه اصیل اسلامی
وحدت شیعه و سنّی، آموزه اصیل اسلامی
"پس آگاه باش! که هیچ مردی حریص تر از من بر اجتماع امت رسول خدا صلی الله علیه وآله و الفت یافتن میان اعضای آن وجود ندارد. با این عمل در جستجوی ثواب نیکو و سرانجام همراه با کرامت هستم".
شاید خواننده گرامی گمان ببرد این جملات صریح و روشن که در ایام هفته ی وحدت و میلاد رسول الله صلی الله علیه وآله و ولادت حضرت امام صادق علیه السلام ارائه می شوند سخن یکی از علمای معاصر و مصلحان اجتماعی است که بر وحدت بین مسلمین تأکید جدی دارد ولی اینها عباراتی دردمندانه از مولای متقیان است، از حضرت امیرالمۆمنین علی علیه السلام. همان امامی که به خاطر مصالح اسلام و مسلمین بیش از دو دهه سکوت پیشه کرد و از حق خود چشم پوشید و البته در پاره ای اوقات حق مغصوب خویش را بر یاد مردمان آورد و گهگاه به انتقاد از عملکرد حکام وقت پرداخت.
اکنون مناسب است متن عربی این سخن را به همراه کمی توضیح ذکر کنیم. وصی برحق خاتم الانبیاء علیهما و علی آلهماالسلام این جملات را ضمن نامه ای درباره ی مسأله ی حکمیت مطرح شده در صفین و در جواب ابوموسی اشعری نگاشته اند:
"...و لیس رجل – فأعلم – احرص علی جماعة امة محمد – صلی الله علیه و آله - و الفتها منی، ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب ...." (1)
خواننده ی محترم عنایت دارد که پس از دو دهه و نیم از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله که دیگران، آن هم با سیاست و تبلیغات پرحجم، روی کار بوده اند قریب به اتفاق امت رسول الله صلی الله علیه و آله به لحاظ اعتقادی چگونه فکر می کرده اند و قطعا بسیاری از ایشان اعتقادی به وصایت و خلافت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام نداشته اند و این یعنی شیعه نبودند بلکه حتی بعضی از لشکریان امام از پایبندان به سنت دو نفر خلیفه ی اول بوده اند.(2) توجه شود از لشکریان حضرت چنین بوده اند تا چه رسد به سایر اقشار! پس مراد امام از آن نامه تلاش ایشان برای اتحاد بین شیعه و سنی است.
و جالب آنکه به تصریح خود حضرت، این تلاش باعث ثواب نیکو و عاقبت با کرامت خواهد بود. حال از گذشته های دور باز می گردیم به زمان حاضر! آیا درست است که بگوییم مساله ی وحدت بین شیعه و سنی آرمانی ساختگی و – العیاذبالله – غیر اسلامی است. مساله ای است که جمهوری اسلامی ایران آن را مطرح کرده است و ریشه ای در آموزه های اسلامی ندارد؟ آری یک مساله ی با اهمیت وجود دارد و آن اینکه ما براساس وظیفه ی اسلامی خود باید برای تحقق وحدت کوشا باشیم ولی از سوی دیگر باید با رعایت ادب و احترام و براساس مبانی علمی و تحقیقی ادله ی کاملا متقن و روشن حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام را حفاظت کنیم و ترویج دهیم. اصولا یک بعد این وظیفه دلسوزی نسبت به کسانی است که راه درست هدایت را گم کرده اند و در بیراهه حرکت می کنند.
در این میان خوبست بگوییم که تلاش برای وحدت بین مسلمین امری تاریخی و ریشه دار بوده است و بزرگانی چون آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو، آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین رهبر فرهیخته ی شیعیان جنوب لبنان، آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر، آیت الله امام موسی صدر و آیت الله شهید مطهری از طلایه داران و مروجین طرح وحدت بوده اند.
ضروری است در اینجا یاد آور شویم که پیروی از اهل بیت علیهم السلام تبعیت بی چون و چرای از آن بزرگواران را می طلبد به گونه ای که نه از ایشان سبقت بگیریم و نه عقب بمانیم. آری در کنار احادیثی که پیروان مکتب خلفا را گمراه معرفی می کنند روایاتی از جمله فرمایش امیرالمۆمنین علیه السلام را داریم که در صدر مقاله تقدیم شد. و یک شیعه و بلکه محب واقعی باید همه ی آموزه های اهل بیت علیهم السلام را آویزه ی گوش کند و نه به سلیقه و دلخواه خود به بعضی عمل کند و بعضی را ترک کند. آیا سزاوار است علیرغم اینطور عمل کردن خود را محب آل الله علیهم السلام برشمریم.
مناسب است در اینجا و از میان دلایل پرشمار ضرورت وحدت اشاره به دلیلی کنیم که شاید کمتر مورد توجه باشد. توضیح آنکه در میان ادعیه ی نورانی صحیفه سجادیه به مواردی برمی خوریم که امام سجاد علیه السلام برای غیر شیعه دعا کرده اند و چه دعاهایی! یکی از این ادعیه نورانی دعای بیست و هفتم است که عنوان آن چنین است:
"و کان من دعائه لاهل الثغور"، یعنی و از دعای آن حضرت است برای مرزداران.
گفتنی است اگر هم این دعا ضرورت رجحان وحدت مطلق را اثبات نکند اما به خوبی می تواند بذر خیرخواهی و دوستی بین شیعه و سنی را بپراکند. در زمینه ی دلالت فرازهای این دعا در پایان بیشتر توضیح خواهیم داد. اما نکته ی بسیاراساسی و قابل دقت فراوان اینست که اگر نگوییم همگی ولی اغلب مرزداران آن روز کشور اسلام شیعه نبوده اند.
بلکه از تابعین خلفاء بوده اند و البته مأموران نظامی حکومت صددرصد غیر شیعی وقت! ما به جهت پرهیز از طولانی شدن مقاله فقط به نقل ترجمه ی بعضی از فرازهای دعا بسنده می کنیم. غیر از اولین فراز که متن آن را می آوریم:
«اللهم صل علی محمد و آله و حصّن ثغور المسلمین بعزّتک و أیّد حماتها بقوتک و أسبغ عطایاهم من جدتک»
یعنی: خداوندا بر محمد و آلش درود بفرست و مرزهای مسلمانان را استوار و ایمن گردان.
و اما ترجمه بعضی فرازهای دیگر چنین است(فراز دوم):
بر شمار مرزبانان بیفزا و سلاح هایشان را برنده و کاری بساز. از همه طرف نگهدارشان باش و پیرامونشان را از نفوذ دشمن حفظ فرما. پیوند آنها را محکم بساز و خود تدبیرگر امورشان باش و توشه ی آنها را پی در پی برسان ... .
جالب است که در فراز بعدی حضرت امام زین العابدین علیه السلام از خداوند متعال گویی درخواست هدایت مرزداران را می کنند البته دعای ایشان عام است ولی گویا شامل هدایت به مکتب ائمه علیهم السلام نیز می باشد و این تأیید همان دلسوزی است که در اوائل مقاله عرض شد.
اما آن دعا:
«به مرزبانان آنچه را نمی شناسند بشناسان و آنچه را نمی دانند بیاموز و چشم دلشان را به آنچه نمی بینند بینا ساز».
نکته ی جالبتر آنست که در فراز شانزدهم حضرت حتی مسلمانان پشت جبهه را نیز دعا می کنند که روشن است آنها نیز غیر از عده ی بسیار بسیار کمی اصلا شیعه نبوده اند و اصلا یکی از کارهای اساسی حضرت سجاد علیه السلام در آن روزگار تعلیم احکام اصیل و تحریف نشده ی اسلام بوده است که بکلی در وادی فراموشی به سر می برده اند. پس روشن است که تشیع در چه اقلیت قلیلی بوده است.
اما ترجمه فراز شانزدهم:
«خدایا هر مسلمانی را که در نبود جنگ جو یا مرزبانی، در خانه ی او کارهای زندگی اش را سامان می بخشد یا بازماندگان او را سرپرستی می کند یا او را با بخشی از دارایی خویش یاری می دهد یا به ساز و برگ جنگی مدد می رساند .... به او پاداشی هم اندازه ی پاداش آن جنگجو و مرزبان عطا فرما... »
اما چند نکته:
الف: روشن است که این دعای ارجمند عمل متناسب خود را می طلبد و اصلا نمی شود آدمی دعا کند ولی در جهت تحقق خواسته ی خود تلاش نکند.
ب: حتی اگر این دعا مختص به فقط مرزداران باشد اما واقعا می توان نوعی توسعه از آن برداشت کرد که هر کجا مقاصد و اهداف عظیم قرآن و عترت منوط به محبت و نصرت سایر فرق اسلامی بود – حتی کارگزاران بنی امیه – باید وظیفه خود را انجام داد.
ج: و آخر آنکه این دعای شریف وظیفه ی ما را در شرایط معاصر دنیای اسلام و حوادث این روزگار مانند قضایای بیداری اسلامی و فلسطین به صراحت مشخص می کند.
امید آنکه همه ی ما توفیق عمل به رضای خداوند متعال را دارا باشیم.
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، نامه 78.
2- رجوع شود به کافی، ج8، ص63.