بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهداف آن
«بعثت» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است. و سزاوار منتگذارى خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده و عمیق و از زوایاى مختلف قابل بررسى است.
این نوشتار تلاش دارد تا این مطالب را به صورت بسیار فشرده، مورد پژوهش قرار دهد:
الف - آغاز بعثت.
ب - نخستین آیات نازل شده.
ج - منتگذارى خداوند به خاطر نعمتبزرگ بعثت.
د - فلسفه و اهداف بعثت.
الف - آغاز بعثت
سرآغاز تاریخ اسلام از روزى شروع مىشود که پیامبراسلام صلى الله علیه و آله درخلوت محبوب، در دل غارى که در دامن کوهى در شمال مکه بود، صدایى شنید:
«یامحمد اقرا» ; اى محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد!
«اقرا باسم ربک الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.» (1) ; بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید. همان که انسان را از خون بستهاى خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمىدانست، یاد داد. (2)
جبرئیل به حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرمود:
«ارسلنى الله الیک لیتخذک رسولا» (3)
خداوند مرا به سوى تو فرستاده است، تا تو را پیامبر این امت قرار دهم.
حضرت محمد صلى الله علیه و آله هرساله مدتى به کوه «حرا» (4) مىرفت و به عبادت و راز و نیاز و تفکر مىپرداخت تا این که روزى فرشتهاى به او گفت: اى محمد! بخوان! محمد صلى الله علیه و آله گفت: چه بخوانم؟ فرشته آیات آغازین سوره علق را بر وى قرائت کرد و پیامبر صلى الله علیه و آله نیز آنها را خواند. (5)
تاریخ نگاران با آن که تلاش فراوان در ثبت رویدادهاى تاریخ اسلام، به ویژه تاریخ زندگى پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داشتهاند، تا آن جا که به جزئیات رفتارها، روشها و منشهاى آن حضرت اشاره نمودهاند، امابسیار جاى تاسف است که برخى از رویدادهاى مهم و اساسى، مانند: تاریخ ولادت، مبعث و معراج، مکان معراج، تاریخ رحلت، تاریخ تغییر قبله و موارد دیگر با دقت ثبت نشده و اختلافهایى را میان مورخان برانگیخته است که شاید منشا اختلاف را بتوان در اغراض سیاسى یا بىتوجهى به مسائل موجود، اجتهادهاى شخصى و از همه مهمتر، روگردانى از ابواب علم پیامبر صلى الله علیه و آله و نیاموختن مفاهیم از سرچشمه زلال اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام و موارد دیگر جستجو نمود.
آغاز بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله چه زمانى است؟ دیدگاه معروف و مورد اتفاق شیعه امامیه 27 رجب است. اما در میان دانشمندان اهلسنت، در زمان دقیق آن اختلاف زیادى است. برخى از اهلسنت مبعث را در رمضان و برخى دیگر در ربیع الاول دانستهاند.
در مورد روز مبعث نظرهاى متفاوتى ارائه شده است:
1- 17 رمضان: طبرى در تاریخ الرسل و الملوک و ابن سعد در طبقات الکبرى (6) به این قول اشاره نمودهاند.
2- 18 رمضان: ابن اثیر در الکامل فى التاریخ (7) این دیدگاه را به ابوقلابه عبدالله بن زید جرمى - از محدثان اهل سنت - نسبت داده و طبرى (8) نیز بدان اشاره نموده است.
3- 19 رمضان: ابن اثیر به این دیدگاه نیز اشاره نموده است. (9)
4- 20 رمضان: یعقوبى در تاریخ خود روایت کرده است که ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پیامبر صلى الله علیه و آله مبعوث شد. (10)
5- 24 رمضان: طبرى در این باره چنین مىنویسد: «وقال آخرون: بل انزل لاربع وعشرین لیلة خلت منه» (11) ; برخى گفتهاند: قرآن در شب 24 رمضان نازل شده است.
6- 25 رمضان: علامه طباطبایى (12) این دیدگاه را به برخى از محققان و مفسران اهل سنت نسبت مىدهد.
منشا اشتباه این چند دیدگاه که آغاز نزول نخستین آیات قرآن را ماه رمضان مىدانند، این است که قائلین، میان زمان بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله و زمان نزول دفعى قرآن به عنوان کتابى کامل و مستقل خلط کردهاند; چون آنها براى تاریخ بعثتبه آیاتى استدلال کردهاند که ناظر به نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان مىباشد. (13) زیرا خداوند مىفرماید:
«انا انزلناه فى لیلة القدر» (14) «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم» و نیز مىفرماید: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن» (15) «ماه رمضانى که قرآن در آن نازل شده است.»
بنابراین قرآن در شب قدرى که در ماه رمضان است، نازل شده است.
این استدلال صحیح نیست; زیرا این آیات ناظر به نازل شدن تمام قرآن به عنوان یک کتاب مستقل و کامل است که از آن، به «نزول دفعى» تعبیر مىکنند; درحالى که در آغاز بعثت تنها چند آیه به رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شده است، (پنج آیه آغازین سوره علق) که خود آغاز «نزول تدریجى» است. درنتیجه، زمان نزول قرآن با زمان نازل شدن تمام قرآن به عنوان کتابى کامل و مستقل فرق دارد.
7- 3 ربیع الاول: حلبى این نظر را روایت کرده است. (16)
8- 8 ربیع الاول: ابن اثیر از ابنعبدالبر نقل کرده است: بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز دوشنبه 8 ربیع الاول درسال 41 از عام الفیل بوده است. (17)
9- 10 ربیع الاول: مسعودى مىنویسد: چون رسول خدا صلى الله علیه و آله به 40 سالگى رسید، در روز دوشنبه 10 ربیع الاول خداى عزوجل او را برهمه مردم مبعوث کرد. (18)
11- 12 ربیع الاول: این، نظر کسانى است (19) که بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را در روزى که پیامبر به چهل سالگى رسید، دانستهاند و چون تولد آن حضرت بنا به دیدگاه اکثر اهل سنت، 12 ربیع الاول است، بعثت آن حضرت نیز در همین روز است.
12- 27 رجب: این، دیدگاه معروف شیعه است که عدهاى (20) از دانشمندان ادعاى اجماع و اتفاق علماى مذهب شیعه برآن را نیز نمودهاند و به دلایلى، صحیحترین دیدگاه مىباشد. از جمله این که روایاتى از امامان معصوم علیهم السلام در این زمینه وارد شده است که ضمن تعیین تاریخ بعثت، به اعمال مستحبى مانند روزه در این روز نیز سفارش شده که نمایشى از عظمت و گرامىداشت این روز است.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«و لا تدع صیام یوم سبعة و عشرین من رجب فانه هو الیوم الذى انزلت فیه النبوة على محمد و ثوابه مثل ستین شهرا» (21)
روزه 27 رجب را ترک نکنید; زیرا روزى است که نبوت برمحمد صلى الله علیه و آله نازل شده است و ثواب روزه آن روز مانند 60 ماه روزه گرفتن است.
امام رضا علیه السلام مىفرماید:
«خداوند محمد صلى الله علیه و آله را جهت رحمت جهانیان به نبوت برگزید. کسى که در این روز روزه بگیرد، خداوند روزه 60 ماه را براى او ثبت مىکند.» (22)
در وسائل الشیعه 7 روایت در این زمینه ذکر شده است. (23)
روایاتى از اهل سنت نیز همین تاریخ را تایید مىکنند، از جمله در سیره حلبى از ابوهریره نقل شده است که گفت: کسى که روز 27 رجب را روزه بگیرد، خداوند 60 ماه روزه، براى او ثبت مىکند. «و هو الیوم الذى نزل فیه جبراییل علىالنبى صلى الله علیه و آله بالرسالة و اول یوم هبط فیه جبرائیل» (24) ; و این، همان روزى است که جبرئیل برپیامبر صلى الله علیه و آله به خاطر رسالت نازل شد و نخستین روزى بود که او فرود آمد.
ب - نخستین آیات
هماهنگى آغاز بعثتبا نازل شدن نخستین آیات قرآن کریم، باعثشده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیثبه بررسى و تعیین نخستین آیات نازل شده برپیامبر صلى الله علیه و آله بپردازند. دیدگاههایى در این باره وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- پنج آیه نخستسوره علق.
2- سوره فاتحة الکتاب. (25)
3- سوره مدثر. (26)
دیدگاه نخست پرطرفدارترین دیدگاه در میان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث مى باشد. از میان مورخان; مسعودى (27) ، ابنهشام (28) ، ابناثیر (29) ، طبرى (30) ، و یعقوبى در کتابهاى خود و از میان مفسران شیعه، صاحبان تفاسیر: تبیان، مجمع البیان، المیزان، نمونه و از میان مفسران اهلسنت; صاحبان تفاسیر: طبرى (که حدود یازده روایت در این باره ذکر مىکند.) ، درالمنثور، انوارالتنزیل و اسرارالتاویل (معروف به تفسیر بیضاوى) و تفسیرالقرآن العظیم جزو طرفداران این نظریه هستند.
از میان کتابهاى علوم قرآنى مىتوان به «الاتقان (31) » ، «التمهید فىعلوم القرآن (32) » ، «البرهان (33) » ، و... اشاره نمود.
افزون بر آن که، مضمون آیات نخستسوره علق نیز این دیدگاه را تایید مىکند; چون رسالت و نبوت که از بزرگترین نعمتهاى الهى است، در این سوره با اسم رب شروع مىشود و از آفرینش، دانش و قلم که مهمترین مفاهیم و معارفند، در این سوره سخن به میان مىآید.
مهمترین دلیل این است که روایات رسیده از امامان معصوم علیهم السلام آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده در غار حرا مىدانند. امام صادق علیه السلام مىفرماید: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله علیه و آله بسم الله الرحمن الرحیم، اقرا باسم ربک...» (34) ; نخستین چیزى که بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربک...» بود.
امام هادى علیه السلام نیز فرمود: جبرئیل به محمد صلى الله علیه و آله گفت:
«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربک الذى خلق.» (35)
طبرى (36) از علماى اهل سنت در تفسیر خود، 11 روایت و سیوطى (37) 15 روایت نقل مىکند، مبنى براین که در آغاز بعثت نخستین آیات سوره علق بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شده است.
طرفداران دیدگاه دوم اندک است. صریحترین کسى که در این زمینه سخن گفته، «زمخشرى» در تفسیر «کشاف» (38) است: «اکثرالمفسرین على ان الفاتحة اول ما نزل» ; بیشتر مفسران برآنند که سوره فاتحه نخستین چیزى است که بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد.
با آن که بیشتر مفسران دیدگاه اول را پذیرفتهاند، نسبت دادن این قول به بیشتر مفسران، ناصحیح به نظر مىرسد.
دیدگاه سوم روایتى است که از جابر (39) نقل شده است. اگرچه هرکدام از این دو دیدگاه ممکن است طرفداران اندکى نیز داشته باشند، اما در برابر سیل نظریات مورخان و مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نیز روایات فراوانى که به برخى از آنها اشاره شد و نیز ادعاى اجماع امت (40) مسلمان - چنان چه برخى ادعا کردهاند، نسبتبه دیدگاه اول - به سادگى نمىتوان آن را رها کرد و از کنار آن گذشت.
ممکن استبا تحلیلى دقیقتر گفته شود که این سه دیدگاه باهم تفاوتى ندارند وبدین صورت قابل جمع هستند که آیات خستسوره علق اولین آیاتى است که برپیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و سوره فاتحه نخستین سوره کاملى است که پس از آن، نازل شد و سوره مدثر نخستین سورهاى است که پس از فترت وحى نازل شد.
ج - بعثت و منت
در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونى قرار داده شده است که همگى طالب ارضا و هدایت صحیح هستند. خداوند متعال براى هدایت انسان، بهترین ابزار را دراختیار او قرار داده و امکانات متعددى به او عطا کرده است، تا هم بتواند نیروى خود را صرف ارضاى نفسانیات کند و هم با امکانات و نیروى داده شده، جلو خواهشهاى نفسانى را بگیرد و کششهاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمایز کند; یکى در درون انسان که عقل است - اگر چه ابزارهاى ظاهرى مانند محسوسات و اندامهاى حسى نیز درهدایتگرى این راهنما دخالت دارند. - و دیگرى پیامبران الهى که این راهنما از طریق وحى براى انسان فرستاده مىشود تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزد و حدود و مقررات آن را نیز روشن نماید، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترین هادى، آن است که داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد; تنها راه آن، بعثت است. پس بعثتبزرگترین نعمتخداوند بربشراست و جادارد که خداوند براین نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویى را به رخ آنان بکشد، چنان که مىفرماید:
«لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین» (41)
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمتبزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمتبیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.
خداوند در آیه فوق به خاطر بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله برمؤمنان منت مىنهد و این نعمتبزرگ و معنوى را به رخ آنان مىکشد.
ممکن است کسى تصور کند که منت گذارى، کار صحیحى نیست، چرا خداوند در این جا منت مىگذارد؟ مگر بعثت چه ویژگى هایى دارد و هدف از آن چیست؟
واژه منت از «من» به معناى چیزى است که با آن وزن مىکنند (سنگ کیلو) . و نیز به معناى نعمتسنگین و باعظمت نیز به کار مىرود. بنابراین هر نعمتسنگین و گرانبهایى را منت گویند. کاربرد این واژه دو گونه است: قولى و فعلى (42) . اگر کسى عملا نعمتبزرگى به دیگرى بدهد، این همان منت عملى است که بیشتر در مسائل تربیتى و هدایتى و معنوى کاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. که برخى گفتهاند: این منت مختص به خداى متعال است. اگر کسى کار کوچک خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگرى بکشد و آن را بزرگ جلوه دهد، کارى استبسیار زشت، که این از منتهاى بشرى است. در نتیجه، منتگذارى بربخشیدن نعمتهاى بزرگ که از جمله آنها نعمت رسالت است، منتى زیباست و «من الله» یعنى انعم الله; خداوند نعمتبزرگى بخشید و در اختیار مؤمنان قرار داد. چنان که در جاى دیگر خداوند به خاطر هدایت کردن انسانها به ایمان، بر آنها منت مىگذارد. «بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان» (43) . اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشکلات و خسارتهاى زیادى متحمل شدهاند نباید فراموش کنند که خداوند بزرگترین نعمت را در اختیار آنها گذاشته و پیامبرى مبعوث کرد تا انسانها را تربیت کند و از گمراهىها باز دارد. بنابراین هر اندازه براى حفظ این نعمتبزرگ تلاش و کوشش شود و هر بهایى پرداخته شود، بازهم ناچیز است. (44)
بنابراین مىتوان گفت: منتبر دو قسم است: پسندیده و نا پسند. منت پسندیده مانند منت در آیه مورد بحث و نیز منتخداوند بر هدایت کردن مؤمنان به سوى ایمان (سوره حجرات، آیه 17) و نیز مانند منتخداوند بر موسى و هارون (سوره صافات، آیه 114) به خاطر نبوت، رسالت و نجات آنها و منتگذارى خداوند بر حضرت یوسف به خاطر به حکومت رسیدن او (سوره یوسف، آیه 90) و منت ناپسند و نکوهیده مانند منتگذارى و به رخ کشیدن انفاق، که باطل کننده انفاق نیز مىباشد. (سوره بقره، آیه 262) و به رخ کشیدن اسلام و ایمان به خداوند یا پیامبر (یا دیگران) (سوره حجرات، آیه 17) . از آن جا که کارهاى انسان در برابر عظمتخداوند و کارهاى او بسیار ناچیزاست، هرگونه منت گذارى انسانها بر یکدیگر و بر خداوند ناپسند است. «اللهم اجرللناس على یدى الخیر و لا تمحقه بالمن» (45)
چرا خداوند فرمود: «على المؤمنین» و نام مؤمنان را به تنهایى آورده است، با این که بعثت پیامبر براى هدایت عموم بشر است؟ شاید بدین جهتباشد که هدایت پیامبران از جهت تاثیر و نتیجه تنها متوجه مؤمنان است که از این نعمتبزرگ بهرهمند مىشوند و آن را به خود اختصاص مىدهند. (46)
د- فلسفه و اهداف بعثت
پس از قرنها تحقیق و بررسى درباره مسائل دینى، هنوز پرده از اسرار بسیارى از آنها برداشته نشده است، که از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است; اگرچه از ظواهر آیات قرآن مىتوان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهى، به ویژه پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داراى اهدافى مىباشد که بیان خواهد شد و تنها در آیه مورد بحث که خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهمترین آنها اشاره شده است:
«یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة»
1- تلاوت آیات الهى
«یتلو» از واژه «تلاوت» به معناى پىدرپى آوردن، پیروى کردن و خواندن با نظم است، (47) که شامل پیروى کردن در حکم وخواندن منظم آیات الهى همراه باتدبر نیز مىشود، گویا تلاوت کننده از آیات پیروى کرده یا حروف و کلمات را در پى یکدیگر قرار داده است. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افکار مردم با این آیات، آنها را آماده تربیت مىنماید، که مقدمه تعلیم و تربیت است.
2- تربیت
یکى از مهمترین برنامههاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیت انسانهاست. تربیتبه معناى فراهم کردن زمینهها و عوامل براى به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است. (48) او باید زمینهها را براى شکوفا نمودن استعدادها آماده کند، استعدادهاى خلیفة الله شدن که داراى ابعاد مختلف است. او باید انسانها را آماده کند تا از نظر عملى بهترین رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعى (حکومت و سیاسات)، باخانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر صلى الله علیه و آله منجى بشریت است. یکى از دانشمندان فرانسوى مىگوید: «بزرگترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقى است که به نام وحى، قسمتبه قسمتبر محمد صلى الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشراست.» (49)
پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در مدتى کوتاه، انسان هایى بزرگ، مانند على علیه السلام زهرا علیها السلام سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد. حضرت محمد صلى الله علیه و آله کاشف معدنهاى نهفته انسانیتبود. زیرا «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» ; مردم مانند معدنهاى طلا و نقره هستند.
انسان داراى استعدادهاى نهفته است که براى بهرهورى صحیح از آن، نیاز به کشف آن مىباشد تا به ارزش حقیقى خود دستیابد.
کلمه «یزکیهم» از ماده «زکوة» و زکآء» به معناى رشد و زیادى است (50) ، که در اینجا به معناى تربیت و پاکسازى است و شامل پاک شدن از آلودگىهاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مىباشد. اگرچه واژه تربیت ازماده «ربو» نیز به معناى افزایش و نمو است، اما در قرآن کریم مفهوم تهذیب نفس با واژه تزکیه آمده است:
«قد افلح من زکیها» (51)
«قد افلح من تزکى» (52)
«رستگار شد کسى که خود را تزکیه کرد.»
که در جنبههاى روحى و معنوى است. واژه تربیت در قرآن در جنبههاى جسمانى و مادى به کار رفته است، نظیر:
«الم نربک فینا ولیدا» (53)
«آیا در دوران کودکى تو را در میان جمع خود تربیت نکردیم؟»
که سخن فرعون است که خود را مربى موسى معرفى مىکند، یعنى از نظر جسمانى و امکانات مادى تو را بزرگ کردم. اهمیت اخلاق و تزکیه نفس برکسى پوشیده نیست. جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهىها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزىها و... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزشها و مکارم اخلاقى است. پیامبراسلام صلى الله علیه و آلههدف از بعثتخود را کامل کردن مکارم اخلاق بیان کرده است:
«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (54)
من براى کاملکردن فضایل اخلاقى مبعوث شدهام.
یکى از دانشمندان فرانسوى مىگوید: «اى محمد! اى آورنده قرآن! کجایى؟ بیا و دست ما را بگیر و به باغ و صحرا و چمن و به هر جایى که خواهى ببر. تو اگر ما را به میان دریا ببرى، خواهیم رفت، زیرا تو عالم به حیات و زندگى ما هستى!» (55)
-
پی نوشت ها:
1- سوره علق، آیه 5- 1.
2- بحارالانوار، ج 18، ص 206.
3- همان، ص 184.
4- «حرا» نام کوهى است که در شمال مکه قرار دارد. در نقطه شمالى آن غارى است که ارتفاع آن به قدر یک قامت انسان است. قسمتى از داخل غار با نور خورشید روشن مىشود و قسمتهاى دیگر آن در تاریکى است. (ر.ک: فرازهایى از تاریخ پیامبراسلام (ص)، ص 92) .
5- تلخیص التمهید، ج 1، ص 62.
6- طبقات الکبرى، ج 1، ص 192; تاریخ طبرى، ج 2، ص 44 و الکامل فىالتاریخ، ج 2، ص 30.
7- الکامل فىالتاریخ، ج 2، ص 30.
8- تاریخ طبرى، ج 2، ص 44.
9- الکامل فىالتاریخ، ج 2، ص 30.
10- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 30.
11- تاریخ طبرى، ج 2، ص 22.
12- تفسیرالمیزان، ج 2، ص 19.
13- همان; سیره نبویه، ج 1، ص 239 و تلخیص التمهید، ج 1، ص 68.
14- سوره قدر، آیه 1.
15- سوره بقره، آیه 185.
16- سیره حلبى، ج 1، ص 384.
17- تاریخ پیامبراسلام (ص)، آیتى، ص 84.
18- همان، ص 84، به نقل از: «التنبیه و الاشراف» ، ص 198.
19- التمهید، ج 1، ص 68، به نقل از سیره حلبى، ج 1، ص 238.
20- از جمله: علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 18، ص 190 واز معاصرین: آیةالله سبحانى، فروغ ابدیت، ج 1، ص 232 و آیةالله معرفت در تلخیص التمهید، ج 1، ص 66.
21- وسائل الشیعه، ج 7، ص 329، ابواب صوم مندوب، باب 15.
22- فروع کافى، ج 4، ص 149.
23- وسائل الشیعه، ج 7، ص 329، براى اطلاع بیشتر به کتاب «موسوعةالتاریخ الاسلامى» ، شیخ محمدهادى یوسفى غروى، ج 1، ص 380 مراجعه شود.
24- سیره حلبى، ج 1، ص 384.
25- مجمع البیان، ج 10، ص 780.
26- همان.
27- مروج الذهب، ج 2، ص 282.
28- سیره نبوى، ج 1، ص 239.
29- الکامل فىالتاریخ، ج 2، ص 32.
30- تاریخ طبرى، ج 2، ص 45.
31- الاتقان، سیوطى، ج 1، ص 95.
32- تلخیص التمهید، ج 1، ص 84.
33- برهان، بدرالدین زرکشى، ج 1، ص 206.
34- اصول کافى، ج 2، ص 628.
35- بحارالانوار، ج 2، ص 206.
36- جامع البیان فىتاویل القرآن (تفسیر طبرى)، ابوجعفر محمدبن طبرى، ج 1، ص 646.
37- درالمنثور، سیوطى، ج 5، ص 562.
38- کشاف، زمخشرى، ج 4، ص 775.
39- صحیح مسلم، شرح النووى، ج 2، ص 205.
40- تلخیص التمهید، ج 1، ص 78.
41- سوره آل عمران، آیه 164.
42- مفردات راغب، واژه «من» .
43- سوره حجرات، آیه 17.
44- مجمع البیان، ج 2، ص 875.
45- 46- 47- تفسیر نمونه، ج 3، ص 158; مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق; مجمع البیان، ج 1، ص429; مجمع البیان، ج 2، ص875;
48- تعلیم و تربیت اسلامى، (مبانى و روشها)، ص 4.
49- در منگهم Dermnghem ، دانشمند فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثتبنوى)، ص 283.
50- مفردات راغب، واژه «زکا» .
51- سوره شمس، آیه 8.
52- سوره اعلى، آیه 14.
53- سوره شعراء، آیه 18.
54- بحارالانوار، ج 70، ص 372.
55- ژان ژاک روسو، j.j. Rosseey ، دانشمند معروف فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثت نبوى) .