استقلال افغانستان
من خودم و مملکت خودم را از لحاظ داخلی و خارجی کاملاً آزاد و مستقل اعلان نمودم. بعد از این کشور ما، مانند سایر دول و قدرت های جهان، آزاد است و به هیچ نیرویی به اندازه یک سر موی اجازه داده نمی شود که در امور داخلی و خارجی افغانستان مداخله نماید و اگر کسی به چنین امری اقدام نماید، گردنش را با این شمشیر خواهم زد |
||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۷ ۱۳۹۴/۵/۲۶ |
کد خبر: 100962 |
منبع: |
نسخه چاپی |
درحالی به نود و ششمین سالروز استقلال افغانستان می رسیم که سالیان سال است دیگر کشور ما چیزی برای افتخار ملی و بین المللی ندارد و هنوز به انقلاب 8 ثور و استقلال 28 اسد و موارد این چنینی افتخار می کند بدون آنکه قیاسی از اوضاع کنونی افغانستان با آن زمان داشته باشد.
استعمار به طرق گوناگون در فرهنگ، سیاست، نظام امنیتی و اقتصاد جامعه بیداد می کند ولی چون نام کشور ما جمهوری اسلامی افغانستان است هیچ کس تقابلی با این مسایل ندارد. رژه سربازان 57 کشور خارجی در خاک افغانستان، اقتصاد وابسته و شکننده، تاراج معادن، قاچاق مواد مخدر و حکومت دست نشانده غرب شاهدی بر این مدعا است.
کاش می شد چشم خود را بر این همه تبعیض نژادی و ظلم و بی عدالتی و اختلاس و دزدی های کلان و غصب زمین و فساد گسترده اداری و باندبازی و تعصبات کورکورانه مذهبی و قومی و فقر و اعتیاد و ناامیدی نسل جوان و بلاتکلیفی و آوارگی اتباع افغانستانی در کشورهای دیگر بست و با لبخند استقلال نمادین کشور را گرامی داشت.
قریب به یک قرن پیش پیر و جوان افغانستانی فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و حزب سیاسی دوشادوش هم خون ها ریختند و جان های شان را فدا کردند تا پس از سه جنگ در سال های 1838، 1842 و 1919 اولین شکست روباه پیر را در کشورهای شرقی و مسلمان رقم بزنند به امید آنکه امروز ما سردمدار قدرت و اقتصاد و امنیت در منطقه باشیم اما...
اما اینک جنگ بر سر قدرت و ثروت سیاستمداران بی سیاست و ثروتمندان غاصب و فاسق را کور و کر ساخته و همانگونه که بر هیچکس پوشیده نیست اعتماد ملی به دولت، اعتبار بین المللی، منابع ملی برای نسل های آینده و نیز حق آزادی و امنیت مشروع شهروندان دست مایه منافع کوتاه مدت حکومت قرار گرفته است.
امان الله خان با وجود تمامی مخالفت های نزدیکان و فرماندهان زورمند و ثروتمند آن زمان انگلیس استعمارگر را در"پیمان راولپندی" وادار به برسمیت شناختن استقلال و تمامیت ارضی افغانستان نمود و اگر دسیسه های روزگار اجازه می داد اصلاحات و اقدامات موثر و بزرگ دیگری در کنار رفع تحجر و تبعیض نژادی و طبقاتی و جنسیتی می توانست شکل دهد.
در یکصد سال گذشته ابتدا انگلیس، بعد شوروی و اینک امریکا هرکدام با شعاری و به شکلی بر خاک مقدس افغانستان و بر خون هزاران هزار جوان این کشور که برای دفاع از حقوق اولیه و مشروع آزادی امنیت و استقلال ریخته شده بود گام برداشتند و حرمت و حیثیت حکومت را به سخره گرفتند تا درحال حاضر همه چیز گویای آن باشد که افغانستان در متزلزل ترین و پست ترین جایگاه خود قرار دارد.
آمار تکان دهنده و تامل برانگیز فساد گسترده اداری، اختلاس های کلان، کشتارغیرنظامیان ، افزایش بی سابقه خشونت علیه زنان، اختلافات پوچ احزاب، آوارگی جوانان در کمپ های غربی، گسترش فقر و فحشا، خودکامگی حکومت و از همه مهمتر دخالت های کشورهای منطقه در تعیین و تبیین سیاست و امنیت افغانستان، معنای واژه استقلال را زیر سوال برده است.
با تمام مشکلات کنونی در دولتی که عین و غین عهده دار حکومت آن هستند به ویژه مسایل امنیتی، نیم نگاهی می اندازیم به گفته ی امان الله خان در 96 سال قبل:« من خودم و مملکت خودم را از لحاظ داخلی و خارجی کاملاً آزاد و مستقل اعلان نمودم . بعد از این کشور ما، مانند سایر دول و قدرتهای جهان، آزاد است و به هیچ نیرویی به اندازه یک سر موی اجازه داده نمی شود که در امور داخلی و خارجی افغانستان مداخله نماید و اگر کسی به چنین امری اقدام نماید، گردنش را با این شمشیر خواهم زد.»
به راستی که اگر این شعار امان الله خان توسط هر شخصی در افغانستان اجرا می شد، اکنون کشور ما مستقل ترین کشور جهان بود، ولی حیف که در حال حاضر امان الله خانی وجود ندارد که ببینند درباره جزیی ترین مسایل سیاسی افغانستان هم، این خارجی ها هستند که تصمیم می گیرند نه رییس جمهور افغانستان.