ای ساربان آهسته رو
ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجورازاوبیچاره ورنجور از او
گویی که نیشی دورازاو دراستخوانم میرود
گفتم به نیرنگ وفسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم میرود