اندیشه عدالت اجتماعی6
رواقیان و مفهوم حق طبیعی
فلسفهی رواقی از نظر تاریخی مراحل گوناگونی را از سر میگذراند و بر دورهای طولانی از هلنیسم تا امپراتوری روم و سپس سدههای میانه تأثیر میگذارد. اما از آنجا که این مکتب در روند تاریخی خود دگرگونیهای زیادی یافته است، نمیتوان از نظریاتی منسجم در آن سخن به میان آورد. اهمیت مکتب رواقی برای بحث عدالت، در آموزهی حق طبیعی آن نهفته است.
کانونیترین مفهوم در فلسفهی رواقی، مفهوم «لوگوس» است. لوگوس به مفهوم رواقی آن، نه تنها خاستگاه همه چیز، بلکه بنیاد قانونمندی رویدادهاست. در یک قانونمندی عمومی، نه تنها اشیاء، بلکه شناسندهی آنها نیز مستتر است. به این ترتیب، ساختارهای تفکر مفهومی و واقعیت بر هم منطبقاند. بنابراین، درک لوگوس به مثابه اصل یک نظم کیهانی، نه تنها کارکرد معرفتشناختی و متافیزیکی مهمی دارد، بلکه این آموزه افزون بر آن امکان فهم روندهای علّی و غایتمندانهی طبیعت را نیز فراهم میآورد. آنجا که غایتها تاثیرگذارند، اهدافی نیز وجود دارند که میبایست متحقق گردند و این به این معناست که طبیعت مطابق درک غایت شناختی، نظمی هنجاری نیز به حساب میآید. خصلت هنجاری مفهوم رواقی طبیعت، بر شالودهی کارکرد آن در فلسفهی اخلاق استوار است که واجد خصلتی با حق طبیعی است.