اندیشه عدالت اجتماعی 5
اندیشهی عدالت در فلسفهی اپیکوری و رواقی
کشورگشاییهای اسکندر مقدونی، مرزهای جغرافیای سیاسی دنیای کهن را در هم ریخت و گسترش حیات معنوی و فرهنگی یونان باستان را در بخش عمدهای از جهان آن روز به دنبال آورد. صورتهای اندیشه، دانش و هنر، آنگونه که در دنیای یونانی و در میان اقوام گوناگون آن تکوین و تکامل یافته بود، تدریجا" اهمیت و ارزش «ملی» خود را در محدودهی یک تمدن شکوفا از دست داد.
دورهی تازهای آغاز شد که در آن، تبدیل ارزشهای ویژهی فکری ـ فرهنگی یونانی، به ارزشهای عمومی انسانی در گسترهای پهناور، جایگاه پر اهمیتی داشت. آیینهای کشورداری و نظامهای سیاسی آزموده شدهی یونانی، در مقابل صورتهای حکمرانی تازه که میبایست به نیازهای غایتمندتر ادارهی سیاسی جامعه در پهنهای عظیم و بیرون از محدودهی دولتشهرها پاسخ مناسب دهند، رنگ باخت. از این دورهی جدید در تاریخ اندیشه، به عنوان عصر یونانیمآبی (هلنیسم) یاد میکنند.