تیغ جنگ «اسماعیل»ها را ذبح میکند
تیغ جنگ «اسماعیل»ها را ذبح میکند
میتوانستند درس بخوانند و با محبوبیتی که دارند برای خودشان در کشور لبنان مسئولیتی بگیرند یا بر اریکه قدرت بنشینند و حکمرانی کنند؛ اما این کار را نکردند. چون زادگاهشان در خطر بود و تن موطنشان به جنگ، آلوده. سالهاست که رژیم صهیونیستی تن «عروس خاورمیانه» را آبستن جنگ کرده است. بارها در جنگهای که به «33»، «11»، «7» و «22» روزه شهرت دارند، سرزمین لبنان تبآلوده حمله نظامی شده است.
شاید دیگر هیچ نیازی به حضور «جهاد عماد مغنیه» و «محمدهادی نصرالله» در جنگ با رژیم صهیونیستی نبود؛ چراکه پیشتر پدرهایشان کارهای خارقالعادهای را انجام داده بودند که قطعاً برای کودکان آینده لبنان به داستان هزار و یک شب تبدیل خواهد شد. وانگهی که این پدرها و فرزندانشان با برخورداری از روح ایمان و فداکاری و بهرهمندی از عقلانیت و شهامت در پی این بودند و هستند تا مشکلات لبنان را برطرف سازند، اما این پسران ترجیح دادند تا «اسماعیل» باشند.
در همین راه شهید «عماد مغنیه» (حاج رضوان) از سن 17 سالگی با سازمان آزادیبخش فلسطین همکاری مبارزاتی داشت، مدتی محافظ شخصی «یاسر عرفات» بود، ولی پس از حمله سراسری ارتش صهیونیستی در خرداد ماه 1361 به لبنان که تا بیروت پایتخت این کشور پیش رفت. پس از عقبنشینی و خروج نیروهای عرفات از راه بندر بیروت، از این گروه فاصله گرفت و به جنبش شیعی «افواج المقاومة اللبنانیة» (امل) که توسط «امام سیدموسی صدر» و شهید دکتر «مصطفی چمران» بنیانگذاری شده بود، پیوست.
از او از به عنوان مغز متفکر به اسارت در آوردن سربازان رژیم صهیونیستی در تابستان سال 1385 و همچنین فرمانده جنگ 33 روزه رزمندگان مقاومت اسلامی علیه تهاجم همهجانبه اسرائیل نامبرده میشود.
همچنین در سال 1992 و پس از شهادت «سیدعباس موسوی» - دبیرکل وقت حزبالله لبنان - با اجماع شورای رهبری حزبالله «سیدحسن نصرالله»، دبیرکل جدید این جنبش شناخته شد. شهادت سیدعباس موسوی به همراه خانوادهاش، تأثیر بسزایی در روحیه مردم لبنان و به ویژه رزمندگان حزبالله گذاشت و پس از آن بود که مبارزات و حملات حزبالله شکل جدیدی به خود گرفت و حمایت عمومی در میان مردم لبنان از حزبالله رو به فزونی نهاد. در این میان، اسرائیل نیز در سالهای 1993 و 1996 عملیاتهای «خوشههای خشم» و تسویه حساب را به اجرا گذاشت که با مقاومت سرسختانه حزبالله، که از کمترین امکانات نظامی برخوردار بود، روبهرو شد.
«سیدمحمدهادی نصرالله» روز چهارشنبه نوزدهم ژانویه سال 1979 در روستای «بازوریه» بدنیا آمد. او نخستین فرزند سیدحسن نصرالله بود که در سن 17 سالگی به شهادت رسید.
ماجرای شهادت سیدمحمدهادی اینگونه بود که روز دوازدهم سپتامبر سال 1997 سه تن از رزمندگان حزبالله در حمله به یکی از مواضع ارتش اسرائیل در نزدیکی پایگاه صهیونیستها در محور «سجد» در «جبل الرفیع» در منطقه اشغالی «اقلیم التفاح» در جنوب لبنان به شهادت رسیده و پیکر آنان به دست نیروهای اسرائیلی افتاد. تلویزیون اسرائیل بدون اطلاع از هویت این سه نفر، تصویر خونآلود آنان را به نمایش گذاشت. به سرعت مشخص شد که یکی از این سه تن، سیدهادی، فرزند سید حسن نصرالله - دبیرکل حزبالله - است.
انتشار این خبر همانند بمبی در جامعه لبنان صدا کرد و تحول بسیار مهمی در پی داشت. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ داخلی و چه در مقابله با تجاوز نظامی اسرائیل، هیچگاه دیده نشد که فرزند یکی از رهبران گروهای سیاسی یا شبهنظامیان در راه مبارزه کشته شده باشد.
این واقعه، موجی از احساسات جوشان همدردی، احترام و شیفتگی را نسبت به دبیرکل حزبالله در میان همه طوایف مذهبی لبنان در پی داشت، به گونهای که همه آحاد ملت لبنان از هر دین و مذهبی، تحت تأثیر شدید این واقعه قرار گرفتند. رهبران سیاسی لبنان نیز یکی پس از دیگری به دیدار سیدحسن نصرالله رفتند و ضمن گفتن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت سیدهادی نسبت به شخصیت مبارز و صادق دبیرکل حزبالله، مراتب قدردانی و احترام خود را ابراز داشتند. این ابراز همدردی و احترام منحصر به لبنان نبود و افرادی چون «امیر عبدالله»، ولیعهد عربستان نیز برای نخستین بار در تاریخ حزبالله، با ارسال پیام تسلیت برای دبیر کل حزبالله، حمایت خود را از مقاومت اسلامی اعلام کرد.
«جهاد عماد مغنیه» فرزند «حاج رضوان» است که در جریان حمله تجاوزکارانه صهیونیستها به «قُنَیطره» در روز یکشنبه 28 دیماه 93 در سوریه به شهادت رسید. این حمله تروریستی هنگامی روی داد که دو خودروی نیروهای مقاومت لبنان در حال بازدید از منطقه مرزی جولان اشغالی بودند که در حمله راکتی بالگرد رژیم صهیونیست قرار گرفتند.
آنچه که از مجاهدت مجاهدان لبنانی و شهادت نیروهای مستشار نظامی ایران همچون سردار سرتیپ پاسدار «محمدعلی اللهدادی» در خاک این کشور باید دریافت، این است که تجاوز به لبنان بویژه آنجا که پیروان علی(ع) و سالار شهیدان حضور دارند، موجب آغاز جنگی خواهد شد که نمیتوان پایانی برای آن متصور شد؛ هرچند نیروها، امکانات، معیارها و مؤلفههای طرفین بسیار متفاوت باشد. اگر چه سطر نخست جنگ را اسرائیلیها در حدود شش دهه پیش آغاز به نوشتن کردهاند، اما بیشک این مسلمانان هستند که نقطه پایانی آن را قرار خواهند داد.
امام سیدموسی صدر گفته است: «تمامی معادلات موجود و مبتنی بر نیروی نظامی و محاسبات برد و باخت، با ورود عاملی با عنوان «شهادت» رنگ میبازد. شهادت، فرد را به سلاحی شکستناپذیر مبدل میسازد و شهید را به چشمهای جوشان تبدیل میکند که همگان را متحول میکند و وجدان و اندیشه و نیروی انسان را به حرکت درمیآورد. از اینرو، همه طرفهای درگیر باید در محاسبات خود و در مورد امکان پیروزی با استفاده از نیروی سیاسی، نظامی و تبلیغاتی خود، تجدیدنظر کنند.
ملتی که از هزار سال پیش سالگرد شهادت حسین (ع) را گرامی میدارد و رنج و محنت او را به یاد میآورد، با وجود همه خشونتها و دشواریهایی که پیش رو دارد، هیچگاه مواضع و روشهای شرافتمندانه خویش را تغییر نداده و با زور و فشار و گلولهباران و شکنجه ربودهشدگان یا حتی با جلوگیری از رسیدن مواد غذایی و دشوار کردن اوضاع زندگی نمیتوان چنین ملتی را که این حادثه را بزرگ میدارد، به تسلیم واداشت».
ایسنا - محمدرضا بختیاری