پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ق.ظ
دزد موتورسیکلت
اینو آقایی که نمایشگاه موتورسیکلت داشت تعریف کرد :
یه مردی میره در خانه یکی رو میزنه و میگه که من قبلا یک موتورسیکلت از در خانه شما دزدیده ام و حالا میخوام که سفر حج برم و آمدم که از شما حلالیت بطلبم و حلالم کنید و حاضرم که برای جبران آن ضرری که به شما وارد کرده ام یک دستگاه موتور نو براتون بخرم.!
زن به شوهرش میگه که حالا که این آقا پشیمان شده بهتره حلالش کنیم تا حالا که قصد سفر مکه داره با خاطر آسوده حجش را بجا بیاره، اما شوهرش میگه این حتما خیلی پولداره که میخواد مکه بره بگذار طلبمون را ازش بگیریم..!
خلاصه از اون دزده می خوان که براشون یک موتور بخره، دزده هم قبول می کنه و همراه اون مرد میان پیش موتور فروش بعد اون مرد یک موتور ۱۲۵ تلاش انتخاب می کنه براش بنزین می ریزن توش و روشنش می کنند، مرد یه دوری باهاش می زنه،،پسندش می کنه، حالا قراره که دزده پول اون را پرداخت کنه، اما قبلش میگه که بهتره خودم هم یه دوری باهاش بزنم که اگه خوب بود یکی هم برای خودم بگیرم و جفتش را حساب کنم، بعد سوار موتور می شه یه دوری می زنه، اما دیگه بر نمی گرده !
حالا چندماهه که اون بابا داره قسط موتور دزده رو پرداخت می کنه..!
📕 @yad133
۹۵/۱۲/۱۹