بسمالله الرحمن الرحیم
پل سرخ شهری در دل شهر کابل
گروهی از جامعهشناسان معتقدند که هر پدیدهای که در جامعه وجود دارد و تداوم مییابد، ناچار دارای یک سودی برای جامعه دارد و نیازی از نیازهای اجتماع و یا گروهی از افراد جامعه را تأمین میکند وگرنه هرگز نمیتوانست در جامعه دارای تداوم باشد.
حال اگر آموزههای این گروه از جامعهشناسان(کارکردگرایان) را در مورد پدیدهای اعتیاد عموماً و پل سرخ نشینان به طور اخص تطبیق کنیم میبینیم که این ایده چندان به خطا هم نرفته است؛ زیرا درست تجمع گروهی از افراد معتاد در زیر پل و اطراف پل سرخ در متن شهر کابل بر خلاف تصور ابتدای چندان هم بیفایده نیست. اگر از گروهای مافیا و فروشندگان مواد مخدر بگذریم، میبینیم که وجود افراد کثیف بی سرنوشت وبی هویت(هرچند جوان و بعضاً از اقشار بالای اجتماعی) در متن شهر، برای کشوری که امروزه عنوان نخست تولیدکننده مواد مخدر سنتی در جهان را در اختیار دارد، میتوانند این دارای فایده باشد که برای فرزندان و نوجوانانش درس عبرتی باشد تا از سرنوشت امروز پل نشینان عبرت بگیرند و به سمت مواد مخدر نرود.
اما سؤال اصلی این است که آیا تمامی این فایدها، و سودهای ناگفتهای دیگر میتواند زیانهای ناشی از وجود این پدیده زشت در متن زندگی پر جمعیتترین شهر کشور را جبران کند؟
آیا مسؤولین کشور به این نکته اندیشیدهاند که فرزندان امروز ما که آیندهسازان فردای کشورند با دیدن هر روز این چهرههای کثیف و لباسهای پارهپاره چه تأثیری میپذیرند؟
آیا پیامدهای خواسته و ناخواسته این پدیده زشت فقط و فقط میتواند بر سرنوشت امروز کشور و نسل امروز جامعه اثر بگذارد یا اینکه دیدن هر روز چهرههای ناامید و بی سرنوشت اعتماد اجتماعی، امید به فردای را نیز میتواند تحت تأثیر قرار دهد؟
از همه مهمتر اینکه کسی به نکته فکر کرده است که آیا فروشندگان مواد مخدر که امروز تأمینکننده مواد مخدر برای این افراد هستند، به همین تعداد مشتری قناعت میکنند، وگرنه (که جواب هم همین است) مشتریان آینده این باندها را چه کسانی تشکیل میدهند؟
همه و همه پرسشهای است که هر نوع پاسخی که امروز به آن ( چه سنجیده و چه نسنجیده) میتواند به طور جدی بر نوشت آینده پدیده اعتیاد و مواد مخدر در کشور اثرگذار باشد. اما به هوش باشیم که محدوده این اثر محدود به زیر پل سرخ و حتی شهر کابل نخواهد بود.