در هوای عدالت

عدالت = انسانیت آرمانی و آرمانشهرانسانی.

در هوای عدالت

عدالت = انسانیت آرمانی و آرمانشهرانسانی.

در هوای عدالت
وبلاگ شخصی سیدمحمدعلی رضوی دانش پژوه حوزه علمیه قم و دکتری حقوق جزا و جرم شناسی
بایگانی
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با موضوع «شعر و شعور» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۴۸ ق.ظ

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود

شاعر: قادر طهماسبی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۳ ، ۰۸:۴۸
mohammad razavi
سه شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

على جاودانه مرد

دکلمه زیبای دهه 1350 که توسط آقای محمدرضا شریفی نیا در حسینیه ارشاد و قبل از سخنرانی مرحوم دکتر علی شریعتی اجرا شد.

على جاودانه مرد
در پیشگاه خدا ناله مى کند

خداوندا، خدایا، بارالها، ایزدا، پروردگارا
اى خداى نیکى و پاکى
خداى هستى و اى رازق بى چون
کنون این بنده خوار و ذلیل توست
که پیش قبله ات سر بر نشان بندگى دارد
خداوندا، خدایا رحم کن بر بندگانت
و آنها را به نیکى و پاکى هدایت کن
این نداى اوست
این صداى ناله هاى اوست
الهى ، الهى ،.... الهى
الهى و خلاقى
صداى مرد حق ، مرد خدا آن مرد بى همتا على همان مردى که باید پیغمبر وصى باشد
همان مردى که باید سرور والا تبار شیعیان باشد
همان مردى که او باید امیر مومنان باشد
و او باید که باشد از براى جامعه مصلح
و براى مصلحین فاتح
براى فاتحین افسر، براى افسران سرور، براى سروران رهبر، براى رهبران تنها نمونه
نمونه از براى رادمردیها، جلالتها، عدالتها، کرامتها، قضاوتها، شجاعتها و شهامتها
ولى ، ولى اندر بر ایتام و مظلومین و محرومان ، پدر
یک آیت رحمت
بر بیچارگان ، درماندگان ، آوارگان ، هم غم ، همى همدم
بر اشک یتیم و ناله بیوه زنان دردمند شهر، یکى باباى پر مهر و یکى پر حوصله شوهر
ولیکن .... ولیکن به نزد متهم مردم شقى مردم
به ناحق مال خورها که سیرتشان شبیه لاشخورها
چون یکى شیر ژیان سخت پیکار
به نزد بى گناهان منتقم باشد
به پیش هر ستمکار
هراس از کسى ندارد در عدالت
به حق حق
که حق او بجز ایزد نداند
على آن جاودانه مرد، آن در درخشان امامت ، آن مرد خدا مرد همان کو مادر گیتى
چو او فرزند نارد
همان کو در سخاوت همچو خورشید
همان که در رشادت همچو شیر
همان کو در کرامت همچو یک ابر
همان کو در قضاوت دادگستر
همان کو در بر ظلم چو یک خصم
همان کو در بر یک فرد مظلوم
به زانو نشیند، حال مى پرسد و مى گرید
على آن جاودانه مرد، آن در درخشان امامت ، آن خدا مرد
همان کو مادر گیتى چو او فرزند نارد
همان کو در سخاوت همچو خورشید
همان کو در رشادت همچو یک شیر
همان کو در کرامت همچو یک ابر
پس آنگه ذوالفقار او حق آن شخص از بیدادگرها مى ستاند باز مى گیرد همى خواهد
و در آن واپسین روز حج پیغمبر خاتم
آن رسول پاک
این یک گوهر مطلوب را دست ایزد یار از جا کند و با مردم در آن وادى چنین فرمود
هر آن کس را که من باشم ورا هادى ورا رهبر
على بعد از من او را مقتدا باشد
ولى افسوس ، صد افسوس ..... هزار افغان که اندک مردمى نابخردانه
چنین آواى پاک و حق پسندى را همى نامردمانه محو کردند
و آن لایق امیر پاک دادگر را براى سالیانى چند همى نامردمانه ترک کردند و در یک صبحدم وقت اذان صبح در مسجد کوفه على
على این یکه تاز وادى خیبر
بسوى کعبه زانو مى زند
و در حال نیایش با خداى خویش مى گردد
در این هنگام دستى از میان پرده بیرون مى شود
و فرق تیغ برانى فضا را مى نوردد
و بر پیشانى فرزند کعبه مى نشیند
ولى اکنون ولى اکنون
این بهتر که از درگاه بى چون خداوندى بخواهیم
شکوة و عزت و فر و جلال و سطوت دیرینه را
خواهیم تا بار دیگر بر حق نمایان پرچم اسلام
بر بام همه هر مرز و بوم رقعه اسلام
چون قائم فلسطین خطه بى چون اسلام
چون بیت المقدس خانه اسلام
همه هر جا، دوباره ، باز در سایه فشانى بى رقیب آید
دگر کس ناتواند تا زملک مسلمین گوهر رباید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۳ ، ۱۷:۰۵
mohammad razavi
يكشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۲، ۰۴:۴۱ ب.ظ

همدردی؛ کابل و کرمان!

شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد

ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد

آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد

و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد

باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش

که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد

زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم

زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد

صبح خواهد شود و صاحب خون می آید

دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد

این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد

که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد

 شاعرافغانستانی: شریف عظیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۶:۴۱
mohammad razavi
سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۵۲ ب.ظ

#حضرت_علی_اکبر🩸

تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد
جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد
اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود
صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد
تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت
نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد
برای العطشت، کام تشنه ی من و تو
ببین برادرم عباس سربزیر تو شد
چقدر دور و بر تو شلوغ شد ناگاه
چقدر دست اجل راهی مسیر تو شد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۵۲
mohammad razavi
پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۶ ب.ظ

#شب_ششم_محرم

می آمد و عمامه ی بابا به سرش بود
آماده ی جنگیدنِ با صد نفرش بود
می آمد و رخساره برافروخته از عشق
یک خیمه دل غم زده در دور و برش بود
پروانه ای از شوق پریده است به میدان
آن چیز که می سوخت در او بال و پرش بود
می خواست بگوید به ابی انت و امی
لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود
این شیر، علی اکبر او نه ولی انگار
باید بنویسیم که قاسم پسرش بود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۱۶
mohammad razavi
پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۰۹ ب.ظ

در انتظار رحمت دوست

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۰۹
mohammad razavi
چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ

دعـــــــــــــــــــــــا

یارب درون سینه دل با خبر بده
در باده نشهٔ را نگرم آن نظر بده
این بنده را که با نفس دیگران نزیست
یک آه خانه زاد مثال سحر بده
سیلم ، مرا بجوی تنک مایه ئی مپیچ
جولانگهی بوادی و کوه و کمر بده
سازی اگر حریف یم بیکران مرا
بااضطراب موج ، سکون گهر بده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۴۹
mohammad razavi
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۸ ب.ظ

وطن

رازق فانی 

خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدم ها

چه شـادی ها خورد بر هم چه بازی ها شـود رسـوا

یکی خندد ز آبادی، یکی گرید ز بربادی

یکی از جان کند شـادی، یکی از دل کند غوغا

چه کاذب ها شـود صادق، چه صادق ها شـود کاذب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۱۷:۱۸
mohammad razavi
شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۸ ق.ظ

شیوه بندگی و بنده پروری!

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده پروری داند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۸ ، ۰۹:۴۸
mohammad razavi
چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۲۷ ب.ظ

امام حسین ،ع، در شعری عبدالقهار عاصی

دیدگاه در قالب غزل وشعر از

 «عبدالقهار عاصی» شاعر هم وطن در رثای امام حسین(ع):

تا ریخت خون مرد به دامان کربلا

سجاده شد زمین بیابان کربلا

بر مسلمین طلیعه نو باز شد زحق

در رهگذار تشنه میدان کربلا

خون پیمبر است که گلگونه کرده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۸:۲۷
mohammad razavi