علیپور یا 'فرمانده شمشیر' کیست و چگونه آزاد شد؟
علیپور یا 'فرمانده شمشیر' کیست و چگونه آزاد شد؟
بازداشت فرمانده علیپور توسط نیروهای امنیت ملی افغانستان در روز( یکشنبه چهارم قوس/آذر) به سرخط خبر رسانههای افغانستان تبدیل شد. بازداشتی که تجمع اعتراضی هزاران نفر از هوادارانش، زندگی را در بخشی از شهر کابل فلج کرد.
شب گذشته آقای علیپور با حمایت محمد سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان آزاد شد. آزادی که باعث بازگشت معترضان خشمگین به خانههای شان شد. آنان از عصر روز گذشته در اطراف خانه آقای دانش تجمع کرده بودند.
تا عصر روز گذشته که امنیت ملی افغانستان نام کامل آقای علیپور را اعلام نکرده بود، درهیچ رسانهای نام کوچک او برده نشد. این نشان از گمنامی او داشت. امنیت ملی افغانستان او را عبدالغنی علیپور فرزند محمدعلی معرفی کرده است.
علیپور قبل از اینکه به شهرت برسد، فردی معمولی از ولسوالی بهسود میدان وردک بود. او بعد از سقوط حکومت کمونیستی افغانستان در سال ۱۳۷۱ به گفته دوستانش از اعضای نیروهای حزب وحدت به رهبری، عبدالعلی مزاری بود که بخشی از غرب کابل را در کنترل داشت. با کنترل کابل و بامیان توسط طالبان، علیپور به گفته نزدیکانش برای یک سال در اسارت طالبان بود و بعد رها شد.
در مستندی که بتازگی از علیپور نشر شده، او گفته که با سقوط گروه طالبان در سال ۱۳۸۲ تمام امکانات و اسلحه خود را به برنامه خلع سلاح عمومی موسوم به "دی.دی.آر" تحول داد.
او به بامیان فیلم گفته که بعد از خلع سلاح دنبال کارهای شخصیاش رفته بود. او راننده خودرو مسافری بوده و از کابل به حصه اول و دوم ولسوالی بهسود مسافرکشی میکرده است. آقای علیپور مدعی شده که در دوران مسافرکشیاش "در دره میدان (مسیر میدان وردک به سمت ولایت بامیان در مرکز افغانستان) هر روز فاجعه را" میدیده است.
علیپور گفته که شاهد "بیچارگی مردم خوات، کجاب و دایمرداد در ولایت میدان وردک در غرب کابل بوده" و به همین دلیل رانندگی را رها و "جبهه مقاومت را تشکیل داده تا از مردم خود دفاع کند."
علیپور چطور رها شد؟
اسنادیکه به بیبیسی رسیده نشان میدهد که آقای علیپور در قبال تعهداتی که به حکومت افغانستان داده، آزاد شده است.
در این تعهد نامه که آقای علپیور به دولت افغانستان داده، نوشته که "تمام سلاح، مهمات و تجهیزات نظامیاش را حاضر است که در ساختار دولت ثبت یا تحویل دهد."
در صورتیکه نیروهای امنیتی و دفاعی لازم ببینند حاضرند "به عنوان یک سرباز" در ساختار دولت افغانستان خدمت کند.
او همچنین تعهد کرده در صورتیکه دولت و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان لازم ببینند حاضر است در کابل باقی بماند و در برابر اتهامات خودش پاسخگو باشد.
او همچنین وعده داده تا ادعاها و الزامات وارده بر طرف نشده، در اجتماعها و گردهماییها اشتراک نکرده تا باعث بروز احساسات و تحرکات غیر ضروری مردم نگردد.
"جبهه مقاومت" چگونه شکل گرفت؟
در سال ۲۰۰۷ خورشیدی اولین درگیریها میان ساکنان هزاره ولسوالی بهسود ولایت وردک و کوچیهای (عشایر) افغانستان گزارش شد. هزارهها مدعی شدند که از خانههایشان رانده و زمینهایشان توسط کوچیها "تصرف" شده ولی مردم کوچی این ادعاها را رد کردند و گفتند که آنها دههها است در فصول خاص سال از علفچرهای این مناطق برای مواشی خود استفاده کردهاند.
این درگیریها که برسر تصاحب چراگاهها و منابع آبی آغاز شد و موجی از خشونتها را در افغانستان ایجاد کرد که سالها است ادامه دارد. کوچیها سالانه در فصل بهار و تابستان نواحی نزدیک مرز ایران و پاکستان را طی کرده به مناطق مرکزی افغانستان میآیند.
نزدیکان آقای علیپور مدعی هستند که او نیز با ادامه درگیری میان ساکنان بهسود و کوچیها به کمک مردم محل شتافته و در ابتدا فرماندهی گروههای ده نفری را به عهده داشته است. در ابتدا علیپور فقط در فصل بهار و تابستان برای کمک به مردم منطقه بهسود به آنجا میرفته و در نهایت رهبری "نیروهای مقاومت" به او داده می شود.
خود علیپور نیز گفت که هدف از تشکیل "جبهه مقاومت، پاسخگویی به نیاز مردم بوده تا بتواند از مردم دفاع کند".
او مدعی شده که "در طول ۸ الی ۹ سال گذشته ۱۶۳ فرد بیگناه در دره میدان یا سر بریده شده و یا رگبار بسته شدهاند." به گفته او دره میدان "دره مرگ" نامگذاری شده بود.
اتهامهای علیپور چیست؟
امنیت ملی افغانستان بعد از بازداشت علیپور با نشر خبرنامهای نوشت که او در اوایل سال۱۳۹۵ "گروه مسلح غیرمسئول با مشارکت ۱۵۰ تن تشکیل داد." نیروهای که به گفته امنیت ملی افغانستان "مجهز با سلاحهای سبک و سنگین هستند و به فعالیتهای غیرقانونی همانند باجگیری از زمینداران، تجار و شرکتهای خصوصی و اخاذیهای غیرقانونی از اهالی بهسود به بهانههای مختلف" میپردازد.
اتهام دیگر او از نظر امنیت ملی افغانستان "مسلحسازی و حمایت از افراد و گروههای جرمی برای انجام فعالیتهای غیرقانونی، آزار و اذیت مردم بطور متداوم" است.
امنیت ملی همچنین گفته که وقتی دولت افغانستان مانع کارهای غیرقانونی آقای علیپور در منطقه شد، او بر نیروهای پلیس حمله کرد و ۵ تن از سربازان پلیس را با تجهیزات و خودرو نقلیهاش به اسارت گرفت.
اما نزدیکان آقای علیپور به بیبیسی گفتند که نیروهای تحت امر او افراد محلی هستند که برای دفاع از جان خود در مقابل کوچیها اسلحه گرفته و آقای علیپور فقط فرماندهی آنان را به عهده دارد و تمام تجهیزات نظامی و غیرنظامی آنان توسط خود مردم محل تامین میشود.
حضور علیپور در مناطق مختلف
در رویارویی اخیر طالبان و مردم ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، آقای علیپور و نیروهایش در خط مقدم جنگ حضور داشتند. علاوه بر آن او در زمان حمله طالبان به میرزا اولنگ ولایت سرپل نیز آنجا حضور داشت. او خود گفته است که "همه جا دست به کار است و تهدیدها در هرجای شروع شود به آنجا خود را خواهد رساند."
علیپور گفته که برای حمایت از مردم لعل و سرجنگل به ولایت غور رفت. زمانیکه "پنج نفر از دانشجویان ولسوالی لعل و سرجنگل توسط افراد وابسته به طالبان یا گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش ) به گروگان گرفته شده بودند."
علیپور اعتراف میکند که او برای رهایی این افراد مجبور شده که عمل به مثل انجام دهد. میگوید: "چاره نیست در جاییکه منطق و قانون حاکم نباشد، آدم مجبور میشود که منطق همان مردم را اجرا کند."
این اقدام او به قول خودش باعث رهایی دانشجویان به گروگان گرفته میشود.