برادران دالتون که چهار غارتگر در کارتون لوک خوش شانس بودن بر اساس واقعیته .
دالتون ها(تبهکاران دست و پا چلفتی!!)
داستان زندگی برادران دالتون (سرگذشت چهار برادر قانونگریز غرب وحشی آمریکا)
در نیمهی قرن نوزدهم، در ایالت کانزاس آمریکا، خانوادهای بزرگ و سادهزیست زندگی میکردند: خانوادهی دالتون. پدر خانواده کشاورز بود و مادرشان زنی مهربان و مذهبی. از میان فرزندان زیاد این خانواده، چهار برادر — باب، گرت، امت و بیل — سرنوشتی متفاوت پیدا کردند. ⸻
آغاز راه: مأموران قانون در جوانی، دالتونها مردانی درستکار بودند. باب و گرت حتی بهعنوان کلانتر و معاون کلانتر در ایالتهای مختلف کار میکردند. آنها به دنبال عدالت بودند، اما در غرب وحشی، عدالت همیشه خاکستری بود. حقوقشان اندک بود، فساد همهجا را گرفته بود، و وقتی مأموران قانون حقوق نگرفتند، گرسنگی و ناامیدی از راه رسید. یکی از آنان گفت: «اگر دزدها میخورند و میخندند، چرا ما باید گرسنه بمانیم؟» از همینجا، مسیرشان تغییر کرد… ⸻
چرخش سرنوشت: از کلانتر به راهزن در اوایل دههی ۱۸۹۰، برادران دالتون بهجای تعقیب دزدان، خودشان دزد شدند. نخستین سرقتشان از قطار شرکت سانتافه بود — موفقیتآمیز و پر سود. بعد از آن، شهرتشان در سراسر غرب پیچید. آنها قانونشکنان شرافتمند خوانده میشدند — چون هرچند میدزدیدند، ولی معمولاً کسی را نمیکشتند مگر در دفاع از خود. اما با هر سرقت تازه، جایزهای بیشتر برای سرشان تعیین میشد. ⸻ سرقتهای جسورانه دالتونها معروف بودند به برنامهریزی دقیق و شجاعت بینظیر. آنها قطارها را در شب متوقف میکردند، صندوق پول را باز میکردند و با اسبهای قویشان به کوه میزدند. دولت آمریکا برای دستگیریشان مبلغ زیادی تعیین کرد. در یک گفتوگوی معروف، باب دالتون گفت: «اگر میخواهیم اسممان در تاریخ بماند، باید کاری کنیم که هیچکس نکرده!» و همین تصمیم، نابودیشان را رقم زد. ⸻
ماجرای کوفیویل – پایان برادران دالتون در صبح روز ۵ اکتبر ۱۸۹۲، چهار برادر با نقاب و اسلحه وارد شهر کوفیویل (Coffeyville) شدند. هدفشان: غارت همزمان دو بانک در یک روز! اما آنها اشتباه بزرگی کردند: مردم شهر آنها را شناختند. مغازهداران و شهروندان مسلح شدند، و نبردی واقعی در خیابان آغاز شد. گلولهها از هر سو میبارید. در کمتر از ۱۵ دقیقه، سه برادر — باب، گرت و گرات — بر زمین افتادند. امت دالتون، با ۲۳ گلوله در بدن، به طرز معجزهآسایی زنده ماند. ⸻
پایان: نجات و توبه امت دالتون به زندان محکوم شد، اما پس از ۱۴ سال آزاد شد. او ازدواج کرد و تصمیم گرفت دیگر قانونگریز نباشد. در سال ۱۹۳۱، کتابی نوشت با عنوان: When the Daltons Rode (وقتی دالتونها میتاختند) در آن کتاب، او نوشت: «ما مردانی بودیم که در جستوجوی آزادی به سوی نابودی تاختیم.» امت آخرین دالتون بود که تا سال ۱۹۳۷ زنده ماند. ⸻ میراث برادران دالتون امروز نماد شجاعت، جنون و مرز باریک میان قانون و بیقانونی هستند. زندگیشان الهامبخش فیلمها، کتابها و حتی نسخهی طنزشان در لوک خوششانس شد.
روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت. در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد. در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنیم.
مرد گفت: من ایمیل ندارم. مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم. مرد گفت: ایمیل ندارم. مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین. مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم......
گاهی نداشتههای ما به نفع ماست.
یاسر ابوشباب، که به عنوان رهبر باندهای سارقان در رفح شناخته میشود، به سرعت از صحنه سیاسی فلسطین محو خواهد شد، همانگونه که به سرعت ظهور کرد. ابهام، سرنوشت او را در بر گرفته است و گزارشها حاکی از آن است که او در حال آمادهسازی خود برای بدترین سناریو با اجرایی شدن توافق آتشبس در نوار غزه است.
سخنگوی سابق ارتش اسرائیل بهطور رسمی اعلام کرد که «شبهنظامیانی که با ارتش اسرائیل در غزه همکاری کردهاند، اجازه ورود به اسرائیل را نخواهند داشت و باید با سرنوشت خود روبرو شوند. ارتش هیچکس را مجبور به مبارزه با جنبش حماس نکرده و آنها باید عواقب تصمیمات خود را تحمل کنند.»
نهادهای رسمی و رسانههای اسرائیلی نیز به تمسخر این وضعیت پرداختهاند. وبسایت عبری «حدشوت یسرائیل» با طعنه نوشت: «اکنون که جنگ پایان یافته، حماس میتواند آزادانه در غزه فعالیت کند. برای یاسر ابوشباب و دیگر گروههایی که با اسرائیل همکاری کردهاند، آرزوی موفقیت داریم!»
بر اساس اطلاعات منتشرشده از بندهای توافق آتشبس و تبادل اسرا، جنبش مقاومت اسلامی (حماس) فرصتی برای بازسازی قدرت و سازماندهی مجدد خود پس از دو سال عملیات نظامی فشرده اسرائیل خواهد داشت. این به معنای بازگشت نسبی حماس به مدیریت امور غزه است.
با توجه به تحولات سریع در غزه و منطقه، گذشته و تاریخچه یاسر ابوشباب دیگر اهمیت چندانی ندارد. او اکنون با سرنوشتی نامعلوم روبروست، پس از آنکه نقش مشابهی با سعد حداد و آنتوان لحد در جنوب لبنان ایفا کرد، طبق تحلیلهای رسانهای متعدد.
شینبت (سازمان امنیت داخلی اسرائیل) معتقد بود که ابوشباب وظیفه حفاظت از سربازان و کاهش تلفات انسانی ارتش اشغالگر را بر عهده داشته است. او که به «پابلو اسکوبار غزه» ملقب شده، به همراه باندهایش به عنوان سپر انسانی و جایگزین سربازان عمل میکردند.
این باندها عمدتاً وظیفه سرقت کامیونهای کمکرسانی، اختلال در توزیع آنها، تیراندازی به غیرنظامیان برای ایجاد هرجومرج و تضعیف زندگی مدنی در غزه را بر عهده داشتند. هدف این اقدامات، تخریب سیستماتیک شرایط زندگی غیرنظامیان و تبدیل غزه به منطقهای غیرقابل سکونت بود.
یاسر ابوشباب، رهبر بهاصطلاح «نیروهای مردمی» مورد حمایت اشغالگران در غزه، به روابط خود با تشکیلات خودگردان فلسطین اعتراف کرده و گفته است که آنها در بررسی امنیتی افرادی که وارد مناطق تحت کنترل او در شرق رفح میشوند، شریک هستند. با این حال، تشکیلات خودگردان این ادعاها را تأیید نکرده است.
ابوشباب در مصاحبهای با دورون کادوش، گزارشگر نظامی رادیو «گالاتس» اسرائیل، تأیید کرد که این بررسیها از طریق دستگاه اطلاعاتی فلسطین در رامالله انجام میشود که برای جلوگیری از ورود «عناصر تروریستی» و تضعیف پروژه «آزادسازی غزه از حماس» همکاری میکند.
کانال اسرائیلی «i24NEWS» نیز گزارش داد که یک کشور عربی ناشناس بر آموزش این باند نظارت دارد و محمود الهباش، مشاور رئیس تشکیلات خودگردان، محمود عباس، کانالهای ارتباطی مستقیمی با ابوشباب مدیریت میکند. یک منبع سیاسی ارشد در رامالله نیز تأیید کرد که «همه چیز با هماهنگی محمود عباس انجام میشود.»
شینبت پروژه حمایت از باندهای مسلح در غزه را طراحی کرد تا به عنوان نیرویی جایگزین در برابر گروههای مقاومت عمل کنند. این طرح با تأیید بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، یسرائیل کاتس، وزیر جنگ، و ایال زامیر، رئیس ستاد کل ارتش، اجرا شد.
تسلیح این گروهها بهطور مخفیانه توسط شینبت انجام شد و شامل انتقال صدها اسلحه سبک مانند تپانچه و کلاشنیکف بود که عمدتاً از غزه توسط ارتش اسرائیل مصادره شده بودند.
مقامات اسرائیلی اذعان دارند که این باندها در قاچاق مواد مخدر، اخاذی و سرقت کامیونهای کمکرسانی فعالیت دارند و هیچ ارتباطی با مبارزه ملی فلسطین ندارند. آنها فاقد هرگونه صلاحیت برای اداره شهر رفح پس از جنگ هستند.
رسانههای اسرائیلی این گروهها را صرفاً ابزاری در خدمت اشغالگران توصیف میکنند که پس از پایان جنگ، ارتش اسرائیل حتی یک سرباز را برای حفاظت از آنها قربانی نخواهد کرد، مشابه آنچه با ارتش جنوب لبنان رخ داد.
علاوه بر گروه ابوشباب، مقامات اشغالگر وجود حداقل سه گروه دیگر را تأیید کردهاند که با سلاح و بودجه تأمین شده و برای «پر کردن خلأ امنیتی و سیاسی» و تعقیب نیروهای مسلح وابسته به حماس و جهاد اسلامی هدایت میشوند، اما بهگونهای که اثری از دخالت مستقیم ارتش اسرائیل باقی نماند.
این شبهنظامیان سلاحهای رسمی اسرائیلی دریافت نمیکنند، بلکه از تسلیحاتی استفاده میکنند که ارتش از مخازن گروههای مقاومت در غزه یا از حزبالله در جنوب لبنان ضبط کرده است تا به نظر برسد این سلاحها «غنایم جنگی» هستند.
اعضای این گروهها حقوق ماهانه و مجوز حمل سلاح از ارتش اسرائیل دریافت میکنند و به نوعی مزدوران محلی هستند که تحت پوشش فلسطینی در خدمت اهداف اشغالگران فعالیت میکنند.
طبق گزارشهای اسرائیلی، وظایف این گروهها شامل جمعآوری اطلاعات، نظارت بر مناطق خالی از نیروهای حماس و جهاد اسلامی، و حفظ امنیت در مناطق پرجمعیت غیرنظامیان آواره در جنوب غزه است.
این گروهها بهطور علنی در حضور نیروهای اسرائیلی در غزه آموزش میبینند و در نزدیکی یگانهای نظامی با گروههای کوچک ۵ تا ۱۰ نفره آزادانه حرکت میکنند. ارتش اسرائیل اخیراً مکانهای استقرار این شبهنظامیان را در سیستم فرماندهی و کنترل خود ثبت کرده، مشابه آنچه برای نیروهای خود انجام میدهد.
اخیراً حسام الأسطل، عضو سابق نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، گروه مسلحی را در منطقه قیزان النجار، جنوب شرق خانیونس، که کاملاً تخلیه شده، تشکیل داده است.
الأسطل از ساکنان دعوت کرد تا به مناطق تحت کنترل او نقل مکان کنند و وعده تأمین غذا، آب و سرپناه داد. او به روزنامه «تایمز آو اسرائیل» گفت که گروهش پذیرای هر کسی است که با حماس دشمنی دارد و منابع کافی برای همه دارد. او قصد دارد حدود ۴۰۰ فلسطینی را پس از بررسی امنیتی هویت آنها بپذیرد.
الأسطل ادعا کرد که مسئول این منطقه است، همانطور که یاسر ابوشباب مسئول شرق رفح و بخشهایی از شرق خانیونس است. او تأیید کرد که با ابوشباب در ارتباط است، اما بهصورت مستقل عمل میکند.
او همچنین از هماهنگی با اشغالگران سخن گفت و ادعا کرد که بهزودی برای تأمین برق و آب به اسرائیل وابسته خواهد شد. او مدعی دریافت حمایت از ایالات متحده، اروپا و کشورهای عربی ناشناس شد.
الأسطل پیشتر توسط دستگاههای امنیتی حماس به اتهام همکاری با اشغالگران بازداشت شده بود. او بهطور غیرمستقیم از طریق یکی از برادرانش که در دستگاه امنیتی حماس فعالیت داشت، به غزه بازگردانده شد و به اتهام مشارکت در ترور فادی البطش، مهندس فلسطینی، در مالزی در سال ۲۰۱۸ محاکمه شد.
در سال ۲۰۲۲، دادگاه نظامی دائم در غزه حکم اعدام او را به اتهام قتل البطش صادر کرد. پس از آغاز جنگ، الأسطل از زندان فرار کرد و پس از ناکامی در فرار به اسرائیل، به گروه یاسر ابوشباب پیوست و سپس گروه خود را با همکاری دیگر متهمان به همکاری با اسرائیل تشکیل داد.
روزنامه عبری «اسرائیل امروز» گزارش داد که اختلاف شدیدی بین ارتش اسرائیل و شینبت بر سر سرنوشت شبهنظامیانی که در طول جنگ غزه تشکیل شدهاند، وجود دارد. شینبت پیشنهاد انتقال این افراد به اردوگاههای بسته در منطقه غلاف غزه برای «حفاظت و کنترل امنیتی» را مطرح کرد، اما ارتش این پیشنهاد را به شدت رد کرد و استدلال کرد که «خطر این افراد برای شهرکنشینان اسرائیلی بیش از هر تعهدی برای حفاظت از آنهاست.»
استخبارات نظامی اسرائیل (آمان) نیز گزارش داد که برخی از این شبهنظامیان پس از دریافت وعده عفو از حماس فرار کردهاند.
با نزدیک شدن به پایان جنگ، به نظر میرسد اشغالگران بهطور غیررسمی از این ابزارهای محلی دست کشیدهاند. این الگو نشاندهنده سیاست قدیمی اسرائیل در بهرهبرداری موقت از عوامل محلی و سپس کنار گذاشتن آنها بهعنوان ضایعات جنگ است.
منبع: الجزیره
چه اتفاقی افتاده؟ چه خواهد شد؟
آنچه توافق شده است:
آزادی ۲۰ اسیر زنده اسرائیلی در مقابل ۲ هزار اسیر فلسطینی، از جمله ۲۵۰ حبس ابد تا دوشنبه
تضمین توقف جنگ از سوی میانجی ها و آمریکا
آغاز ورود کالاها از ۵ گذرگاه(روزانه ۴۰۰ کامیون) و مدیریت آن هم با انروا و حماس(کنار رفتن شرکت کثیف امریکایی که بواسطه شیوه پخش دلیل اصلی گرسنگی بود)
و از همه مهم تر تخلیه ارتش اسراییل از تمام مناطق جمعیتی غزه جز محور فیلادلفیا و رفح که برخلاف ادعای دو شب پیش نتانیاهو است که گفته بود تبادل با حضور در غزه رخ خواهد داد
اما آنچه مشخص است تعویق گفتگوها حول آینده غزه، دولت، سلاح و... به تداوم گفتگوها برای مرحله دوم آتش بس است. شبیه چیزی که در مرحله قبل رخ داد و پس از ۴۲ روز آتش بس دوباره اسرائیل به مرحله نظامی برگشت
خب آیا آتش بس اقدام غلطی است؟
بنظرم خیر. یک پیش فرض وجود دارد و آن اینکه پس از آزادی اسرا، اسرائیل درهای جهنم را باز خواهد کرد.
من فکر میکنم اسیران دیگر تاثیر چندانی نه در معادلات داشتند و نه بود و نبودشان تاثیری در شیوه جنگی اسرائیل خواهد داشت.
درهای جهنم که هر هفته اعلام میشد باز شده است. یعنی بفرض بازگشت به جنگ پس از آزادی اسرای اسرائیلی، تغییر خاصی در روند نظامی اسرائیل نسبت به قبل شاهد نخواهیم بود. چون چیزی و روشی برای اجرا نمانده است و باید به همان تلاش برای رسیدن به شهر غزه از طریق حمله زمینی و تداوم کشتار برگردد. سؤال اینجاست که این روش آیا به نابودی حماس منجر خواهد شد؟ آیا اسرائیل برایش منطقی است همان مسیر را دوباره امتحان کند؟
و اما سؤال بعدی در مورد آینده غزه یا به تعبیری مرحله دوم آتش بس: بارها از همان ابتدای ۷ اکتبر در این کانال گفته شد که چرا واگذاری دولت داری در نوارغزه به یک طرف فلسطینی حالت ایده آل حماس و وضعیت عدم مطلوب اسرائیلی هاست و نتانیاهو روزی نبوده که تکرار نکند فردای جنگ غزه دست هیچ فلسطینی اعم از خودگردان نباید باشد مگرنه انگار هیچ کاری نکرده ایم. لذا برای همین ترامپ سعی دارد با یک شورای صلح که بر دولت ملی فلسطینی نظارت کند، وسط خواست اسرائیلی و فلسطینی ها را طراحی کند و البته مقدمه خلع سلاح شود .
اما در مورد سلاح مقاومت:
تا زمانی که در هر خانواده غزاوی، یک حماسی وجود دارد خلع سلاح معنا نخواهد داشت ولو حماس روی کاغذ بپذیرد که خلع سلاح بشود. دغدغه اصلی حماس ممکن کردن زندگی، بازسازی و بهبود معیشت و کیفیت زندگی در غزه است. چیزی که اگر موفق نشود مشروعیت آن به مرور ممکن است کاسته شود. لذا برای همین حماس به دنبال آتش بس، ایجاد دولت ملی برای بازسازی و حتی ممکن بودن خروج ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار فلسطینی از مجروحان، خانواده ها و آسیب دیدگان در دو سال بزرگترین نسل کشی قرن است و با این مسئله هم نه مشکلی دارد و نه احساس تهدید
و جمع بندی:
هنوز برای خوشحالی یا پیروزی و شکست نامیدن زود است. اما قطعا یک گام به جلوست. به قول یک تحلیلگر اسرائیلی نتانیاهو در هفته های اخیر بارها گفته بود عملیات شهر غزه را آغاز نکرده تا با صلح از آن خارج شود. اگر برای مراحل بعد توافق نشود چه میشود؟ اگر اینبار آتش بسی که با تضمین ترامپ (چیزی که حماسی ها تنها تضمین ممکن مینامند که بنظرم درست هم هست) شروع شده هم پایان باید و شکست بخورد میتوان پیش بینی کرد شبیه شرایط یک سال اخیر لبنان در غزه تکرار شود. یعنی وضعیت آتش بسی که کالا وارد میشود، بازسازی در جریان است اما حملات نقطه زنی و فشار بر حماس از سوی کشورهای عربی ادامه دار شود. اما غزه یک تفاوت جدی با لبنان دارد و آن اینکه حماس بازیگر اصلی و تنها تصمیم گیر است، وضعیت نقطه زنی ها و حملات یک طرفه مانند لبنان نخواهد بود. یعنی صلح و آرامش کامل برای اسرائیلی ها هم نخواهد بود ضمنا نباید فراموش کرد اسرائیل و نتانیاهو پرونده های زیادی از انتخابات در تابستان آینده، لبنان، یمن و البته ایران را هم پیش رو دارند
و در یک جمله:
تصمیم الان حماس تلاش برای خارج کردن جنگ از دایره اجتماعی و مردمی به بازگشت به میدان امنیتی نظامی است. چون تنها اهرم و واقعی ترین اهرم دشمن برای خلع سلاح مقاومت، فروپاشی اجتماعی است محسن فائضی
نصیراحمد اندیشه، نمایندهی افغانستان در جنیوا نوشته است که این قطعنامه امروز (دوشنبه، ۱۴ میزان) بدون رأیگیری و مخالفت تصویب شد.
او افزوده است: «طالبان هیچ جایی برای هیچ کشوری جهت حمایت از خود در عرصهی بینالمللی باقی نگذاشتهاند. تعاملات کاملا معاملهای و کوتاهمدت هستند.»
آقای اندیشه در ادامه نوشته است: «به همهی همکاران، شرکا و نهادهایی که به ایجاد این سازوکار تحقیقاتی مستقل کمک کردند، تبریک میگویم. روز بزرگی است.»
براساس قطعنامه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مکانیسم مستقل پاسخگویی برای افغانستان را جهت جمعآوری، حفظ و تحلیل اسناد و شواهد مربوط به ارتکاب جنایات بینالمللی و نقض حقوق بینالملل، از جمله نقض حقوق زنان و مواردی که ممکن است نقض حقوق بشر بینالمللی نیز محسوب شود، ایجاد میکند.
این سازوکار دائمی تحقیقاتی همچنین مطابق حقوق بینالملل، پروندههایی را برای تسهیل و تسریع روند دادرسیهای کیفری عادلانه و مستقل، مطابق با معیارهای حقوق بینالملل، در دادگاهها یا مراجع قضایی ملی، منطقهای یا بینالمللیای که دارای صلاحیت هستند یا ممکن است در آینده صلاحیت پیدا کنند، تهیه میکنند تا عاملان نقض حقوق بشر در افغانستان مورد پیگیرد قرار گیرند.شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قطعنامهای را جهت ایجاد مکانیسم مستقل پاسخگویی برای افغانستان تصویب کرد. نصیراحمد اندیشه، نمایندهی افغانستان در جنیوا نوشته است که این قطعنامه امروز (دوشنبه، ۱۴ میزان) بدون رأیگیری و مخالفت تصویب شد. او افزوده است: «طالبان هیچ جایی برای هیچ کشوری جهت حمایت از خود در عرصهی بینالمللی باقی نگذاشتهاند. تعاملات کاملا معاملهای و کوتاهمدت هستند.» آقای اندیشه در ادامه نوشته است: «به همهی همکاران، شرکا و نهادهایی که به ایجاد این سازوکار تحقیقاتی مستقل کمک کردند، تبریک میگویم. روز بزرگی است.» براساس قطعنامه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مکانیسم مستقل پاسخگویی برای افغانستان را جهت جمعآوری، حفظ و تحلیل اسناد و شواهد مربوط به ارتکاب جنایات بینالمللی و نقض حقوق بینالملل، از جمله نقض حقوق زنان و مواردی که ممکن است نقض حقوق بشر بینالمللی نیز محسوب شود، ایجاد میکند. این سازوکار دائمی تحقیقاتی همچنین مطابق حقوق بینالملل، پروندههایی را برای تسهیل و تسریع روند دادرسیهای کیفری عادلانه و مستقل، مطابق با معیارهای حقوق بینالملل، در دادگاهها یا مراجع قضایی ملی، منطقهای یا بینالمللیای که دارای صلاحیت هستند یا ممکن است در آینده صلاحیت پیدا کنند، تهیه میکنند تا عاملان نقض حقوق بشر در افغانستان مورد پیگیرد قرار گیرند.
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر ملل متحد برای افغانستان، گفته است که شورای حقوق بشر امروز صدای بازماندگان افغانستان را شنید و گام مهمی در مسیر عدالت و پاسخگویی برای نقض گسترده حقوق بشر در این کشور برداشته شد.
به گفته بنت، ایجاد سازوکار تحقیقاتی مستقل درباره نقض حقوق بشر در افغانستان یک نقطه عطف تاریخی است که میتواند جنایات جدی را بررسی و با جمعآوری شواهد روندهای قضایی آینده را تسهیل کند.
او تأکید کرد که این سازوکار، در کنار دادگاه بینالمللی جزایی ، نقش کلیدی در تحقق عدالت خواهد داشت.
ریچارد بنت افزود: «این سازوکار فرصتی بیسابقه برای ثبت و پیگیری نقض نظاممند حقوق بشر در افغانستان است و جامعه بینالمللی باید برای تأمین منابع لازم و اجرای مؤثر آن اقدام کند.»
وی همچنین بر اهمیت حمایت از بازماندگان و افرادی که با این سازوکار همکاری میکنند تأکید کرد و خواستار ایجاد «مسیرهای امن بشردوستانه برای افغانهای در معرض خطر» شد.
او همچنین گفت که از شورای حقوق بشر برای تمدید مأموریت گزارشگر ویژه قدردانی میکند و مشتاقانه منتظر ادامه انجام مسئولیتهای خود است، از جمله گزارشدهی درباره وضعیت حقوق بشر در افغانستان و همکاری با همه طرفهای ذینفع برای یافتن راههایی جهت بهبود آن.
در شصتمین نشست شورای حقوق بشر ملل متحد در ژینو، اعضای شورا با ایجاد یک سازوکار تحقیقاتی مستقل و همیشگی برای افغانستان موافقت کردند.
اعضای این شورا باور دارند که این تصمیم گامی مهم در راستای بررسی و مستندسازی جنایتها و نقضهای گسترده حقوق بشری، بهویژه در برابر زنان و دختران در افغانستان، بهشمار میرود.
رویترز: مکانیسم ماشه فعال شد.
لحظاتی پیش خبرگزاری رویترز به نقل از بیانیه تروئیکا اعلام کرد روند اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران از سوی سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) فعال شد.
در بیانیه تروئیکا آمده است: از ایران میخواهیم پس از فعال سازی تحریمها از هرگونه اقدام تنشزا خودداری کند.
این اقدام برخلاف یا در تعارض با قطعنامه ۲۲۳۱ است که نمیتواند تعهدات حقوقی برای کشورهای عضو سازمان ملل متحد ایجاد کند.
بند عملیاتی ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ تصریح میکند که شورای امنیت باید «دیدگاههای کشورهای ذیربط را مدنظر قرار دهد» اما علیرغم مواضع روشن سایر اعضای برجام، مشخصاً ایران، چین و فدراسیون روسیه، رئیس شورا، پیشنویس قطعنامه را به رأی گذاشت و همانطور که در نامه مشترک وزرای امور خارجه چین، ایران و روسیه مورخ ۲۸ اوت ۲۰۲۵ تأکید شد، شورای امنیت نمیتواند بر مبنای ابلاغیه معیوب سه کشور اروپایی اقدام کند.
با وجود عمل کامل ایران به تعهدات خود ذیل برجام، سه کشور اروپایی با نقض تعهدات خود و قطعنامه ۲۲۳۱، هرگونه صلاحیتی برای استناد به «نقض اساسی» را از دست دادهاند.
پیشنویس قطعنامه ارائهشده از سوی رئیس شورا در تاریخ ۱۹ سپتامبر جهت رأیگیری، الزامات قطعنامه ۲۲۳۱ را برآورده نکرده و لذا نمیتواند تحریمهایی که پیشتر خاتمه یافتهاند را احیا کند.زر
دزدی مرتباً به دهکده ای میزد
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎیِ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ،
ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ...
ﯾﮑﯽ می گفت:ﺩﺯﺩ ،
ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ...
ﺩﯾﮕﺮﯼ می ﮔﻔﺖ:
ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ های ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ...
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ می کرد.
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ که :
ﻣﺮﺩﻡ ؛ ﺩﺯﺩ ، ﺧﻮﺩ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ...
ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩند ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ :
ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ،
ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ
ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ
ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ می ﮔﻔﺖ
ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ می ترﺳﯿﺪﻧﺪ.
ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ، ﺑ
ﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ،
ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ.