#فوق_العاده
💠علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید:
شبلی عارف معروف؛ به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند. در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دوکودک نزدیک شبلی نشسته بودند. یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقری. در زنبیل پروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا می خواست
آن پسر می گفت اگر خواهی پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.
آن بیچاره
وقتی که سینوهه( از دانشمندان و طبیبان مصر باستان) شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد یکی از برده های مصر که گوشها و بینی اش به نشانه ای بردگی بریده بودند را بالای سرش می بیند.
در ابتدا می ترسد، اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد، با او همکلام می شود. برده از ستم های که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند می گوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاکم برآن روز های مصر.
بر از سینوهه خواهش می کند که او را سر قبر یکی از اشراف ظالم ومعروف مصر ببرد. و چون سینوهه باسواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم نوشته اند، برای او بخواند.
توی بیمارستان فیروزآبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روز ها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان دادند که باید پایش را به علت عفونت می بریدیم.
دکترگفت که این بار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید...
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر! بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت: برو بالاتر!! بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت: برو بالاتر!!! تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت از اینجا ببر...
در یک روستایی کشاورزی زندگی می کرد که پول زیادی از پیر مردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می داد، کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند...
وقتی پیر مرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد معامله ای پیشنهاد داد. او گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهیش را خواهد بخشید...
دختر از شنیدن این حرف بوحشت افتاد! پیر مرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:
مقدمه: چشم جانوران با شرایطی که در آن زندگی می کنند، هماهنگ است. بعضی از جانوران، شب ها بسیار خوب می بینند، بعضی دیگر هم بینایی بسیار ضعیفی دارند. گروهی دیگر هم اصلا رنگی نمی بینند. عمل دیدن، با همکاری چشم ومغز اتفاق می افتد. بخش مهمی از اسرار بینایی، مربوط به مغز هر جاندار است، اما به هرحال، چشم ها هم نقش مهمی در بینایی دارند. در این مطلب با چشم های جانوران و تفاوت های آنها آشنا می شویم.
هزار تصویر به جای یک تصویر
چشم یک حشره، از هزاران چشم کوچک و ساده درست شده است تصویری که حشره می بیند ترکیبی از هزاران تصویر است. به همین دلیل چشم حشرات « چشم مرکب» نامیده اند.
جینی دختر زیبا و باهوش پنج ساله ای بود…
یک روز که همراه مادرش برای خرید به فروشگاه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش ۱۰/۵ دلار بود، دلش بسیار آن گردن بند را می خواست. پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش کرد که آن گردن بند را برایش بخرد.
مادرش گفت : ” خوب! این گردن بند قشنگیه، اما قیمتش زیاده ، خوب چه کار می توانیم بکنیم!
من این گردن بند را برات می خرم اما شرط داره، وقتی به خانه رسیدیم، یک لیست مرتب از کارها که می توانی انجام شان بدهی رو بهت می دم و با انجام آن کارها می توانی پ