شب هجر رسول وحی
شب هجر رسول وحى آمد
شب قطع نزول وحى آمد
فلک را رکن ارامش شکسته
زمین از اشک غم ، در گل نشسته
ملائک جمله در جوش و خروشند
شب هجر رسول وحى آمد
شب قطع نزول وحى آمد
فلک را رکن ارامش شکسته
زمین از اشک غم ، در گل نشسته
ملائک جمله در جوش و خروشند
سوگنامه امام علی علیه السلام در فراق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
على علیه السلام وارد قبر گردید، و چهره مبارک پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را گشود، قطرات درشت اشک مانع آن مى شد که دیدگان حضرتش چهره دوست و حبیب را درست ببیند، چه لحظه اى دردناک است این لحظه، لحظه اى که آرزو دارد، جان به همراه آن دردناکش از بدن خارج گردد، شعاع دید على علیه السلام از لابلاى پرده اشک گذر کرده خود را به چهره حبیبش مى رساند، تا آخرین وداع را بنماید، او در این لحظه ناچار است، همه وجود خود را به خاک بسپارد، چه واجب دردناکى است، که رگه هاى قلبش را پاره مى کند، او خود را براى هجرانى ابدى که در دنیا دیگر، ملاقاتى ندارد، آماده مى کند: با نگاهى اشک آلوده و آمیخته با حسرت ، که نمى تواند حتى یک لحظه آن را به دیگر سوئى کشاند، اندوه بزرگ خود را ابراز مى دارد:
چگونه شکسپیر برای آمریکا مشکل بهوجود آورد؟
ویلیام شکسپیر در قرن شانزدهم زندگی میکرد. او یکی از مشهورترین شاعران و نمایشنامهنویسان جهان بود. در پایان قرن نوزده یکی از دوستداران شکسپیر تصمیم گرفت که پرندههایی را که در نمایشنامههای شکسپیر وجود دارد، در آمریکا معرفی کند. او همراه این پرندگان، چهل جفت سار هم با خود آورد.
موعظه بهلول به هارون
هارون در بازگشت از مکه مدتى در کوفه اقامت کرد. روزى با بهلول مواجه شد که با صداى بلند او را مى خواند.
هارون به خشم آمد و گفت : آیا مرا مى شناسى ؟
بهلول : آرى ! تو را خوب مى شناسم .
پرسید: من کیستم ؟
قراء سبعه
1 - عبدالله بن عامر شامى متوفى 118 هجرى قمرى
2 - ابو سعید عبدالله بن کثیر مکى متوفى 120 ه ق
3 - ابوبکر عاصم بن ابى النجود کوفى متوفى 127 ه ق
4 - ابو عمرو بن العلاء بن عمار بصرى متوفى 154 ه ق
5 - ابو عماره حمزة بن حبیب کوفى متوفى 156 ه ق
6 - ابونعیم نافع بن عبدالرحمن مدنى متوفى 169 ه ق
7 - ابوالحسن على بن حمزة کوفى (کسائى )متوفى 189 ه ق
بر اساس گزارش های رسیده از برخی منابع نزدیک به رییس جمهور غنی و داکتر عبدالله رییس اجرایی، قرار است 9 وزیر کابینه جدید تا دوشنبه به مجلس نمایندگان معرفی شوند.
به گفته این منابع پنج وزیر از تیم رییس جمهور غنی و سه وزیر دیگر از تیم داکتر عبدالله رییس اجرایی و یک تن مستقل خواهند بود.
در این گزارش آمده است :
شیرمحمد کریمی از تیم رییس جمهور غنی، وزیر دفاع
جیلانی پوپل از تیم داکتر غنی وزیر مالیه
فیض الله ذکی از تیم رییس جمهور غنی وزیر اطلاعات و فرهنگ
سعادت نادری از تیم اشرف غنی وزیر کار امور اجتماعی
غروب خورشید
مدینه حال و هوای غریبی دارد. چندی است که شهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مونس اشک و آه شده است و خاطره خنده و تبسم را از یاد برده است.
از آن هنگام که کاروان بزرگ حج ، از زیارت خانه خدا باز گشتهاند،هر لحظه سیمای ملکوتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افروختهتر میشود و سرو بلندش، پس از یک عمر تلاش و پیکار، خمیدهتر. گویا در همین روزها پیک الهی برای او پیام آورده است که:
ای محمد: «تو میمیری، دیگر مردمان نیز میمیرند.» (زمر 30)
در حالی که دست بر شانه علی علیه السلام دارد، راهی «قبرستان بقیع» میشود، تا در واپسین لحظات، برای اسیران خاک، طلبِ آمرزش کند.
وخ طبعی های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر (ص) فردی شوخ طبع بود و هیچ حالت خشم و عصبانیت در او دیده نشد. در حدیث آمده است: کان بالنبی دعابة، یعنی مزاحا. اما این تبسم به معنای قهقهه زدن نبوده بلکه فقط متبسم بود: ما رأیت النبیضاحکا ما کان الا یتبسم.
این شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه میداشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه میداشت. آن حضرت به دیگران هم فرصت شوخ طبعی میداد، چنان که یک اعرابی هدیه آورده بود، بعد که پیامبر استفاده کرد، آمد و پولش را می خواست و میگفت: پول هدیه ما را بدهید. بعدها هر وقت پیامبر دلگیر میشد، میفرمود این اعرابی کجاست بیاید و ما را از گرفتگی در آورد.
رسولی که رحمت تقسیم میکرد
میخواست همه خداپرست واقعی باشند. غصهشان را میخورد که چرا حواسشان جمع خدا نیست. تذکر میداد:
کسی به غلام و کنیزش نگوید بنده من. غلامی هم به صاحبش نگوید ارباب و آقای من. شما بگویید یاور من، غلامها بگویند سرور من. چون همه، بنده خدایند و فقط او ربّ است.
برای خودش هم امتیازی نمیدانست:
ـ مرا مثل عیسی ستایش نکنید. من فقط بنده خدا هستم. بگویید عبدالله.
حتی حساستر و دقیقتر؛ میگفت:
وقتی نظری دارید، نگویید هر چه خدا و رسولش میگویند، بگویید هر چه خدا میخواهد.